تاملات قبل از امتحانی ۲

  ما به این دور باطل دچار شده ایم و کاری هم از دستمان ساخته نیست: همیشه فقط تو زمانی کل مسائل را درک می کنی که تا امتحان فاینال کمتر از ۱۲ ساعت فرصت داری و این زمان خوبی برای مسلط  شدن بر جزوه ها نیست. تو در این لحظات حسرت این را می خوری که "ای کاش در طول ترم نگاهی به این مسائل شیرین انداخته بودی" اما تو asshole تر از آنی که این حسرت خوردن ها به کار ترم بعدات بیاید. بله! ما به این دور باطل دچار شده ایم و کاری هم از دستمان ساخته نیست.

نظرات 13 + ارسال نظر
م.جلیلی شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:22 http://vaje1.blogfa.com

مردان با دشنه ای در گرده میمیرند
بسان کوهی یا دره ای که از خیزران پر است و میمیرد
ننگت باد آی
مرگ بستری
زنده باشی و پایدار نازنین راستی نگفتی من تو باید همدیگه رو بشناسیم پسر یه قرار بزار همدیگه رو تو امجمنی چیزی ببینیم
ما هر هفته دوشنبه ها تو دانشکده ارتباطات علامه جلسه داریم نمایشنامه خوانی هم کار میکنیم
اگه خوشت میاد تو یکی از این برنامه ها دعوتت کنم

نسترن شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:43 http://www.eshtebahezanan.blogfa.com

دوست عزیز سلام
ممنونم از نظرت
مطلب قبلی به خصوص سه متن اخر:ژان پل سارتر تمام عمر .....
برام جالب بود وجرقه ای برای گذر...
به دنیا می آییم... آزاد ...برای تجربه ورسیدن به آگاهی....
وما با وجود قدرت راهنمای درون چشمانمان را بروی او میبندیم بدون باور خود...قید وبندی برای خود میسازیم همچون حشره ای لکن آگاهانه اسیر تار عنکبوت میشویم وبا دست وپا زدن به دنبال شادی میگردیم....
پایدار باشی...

قاجار شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:48 http://www.ghajar.ir

اقا لطف داری ما چاکریم

رشیدی شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 17:10 http://iranjoy.persianblog.com

ممنون از حضورت با Oh heartless robot don’t filter my web log به روز هستم

فرزانه مرادی از کار مشترک شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 18:24 http://ashika.blogfa.com

سلام
بیا به پیش ما در چهارشنبه ها
خواستی ادرس و تلفن و مکان را برایت میگذارم بیا خطی بزن دمدمی من
ما هنوز شما را لینک نکردیم اما میکنیم به زودی زود!

نسترن شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 21:17 http://www.eshtebahezanan.blogfa.com

سلام دوست عزیز
متوجه علت سوالت نشدم.....
چرا نوشتم بندرعباس؟؟؟
ننویسم؟؟؟
.......؟؟؟
!!!!!!!!!!!!!؟؟؟
؟!

~سحر~ یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:35 http://Saharam.Blogsky.com

چقدر از این دور باطل بدم میاد!
هم تصمیم می گیری و هم یاد ترم ها و سال های گذشته می افتی و می دانی که دروغ می گویی!
بیشتر مطالب صفحه تان را خواندم! کمتر این کار را می کنم!

شیوا یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 13:44

ساختن خیلی سخته اما ویرونیش راحت.به خصوص برای اونهاییی که منتظر فرصتند!اما این ما هستیم که تا اخرین مرحله باید ازش نگه داری کنیم اگرمدعی این هستیم که برای به دست اوردن و ساختنش زحمت کشیدیم و به هر ذری زدیم.ا از یک چیز مطمئنم وقتی قراره خراب بشه کاریش نمیشه کرد!

البته به قول بچه ها شاید ظاهری انقلابی و آنارشیستی مثل دانشجویان ۶۸ فرانسه داشته باشم! اما کاملا برعکس خیلی محافظه کارم و رابطه خوبی با خراب کردن ندارم اصولا حتی با اصلاح هم میانه خوبی ندارم من تسلیمم هر چیزی را همانطور که هست می پذیرم و به ندرت خودم را برای بدست آوردن یا از دست ندادن چیزی به آب و آتش زده ام چون همیشه به خود می گویم: چه کاری از دست تو ساخته است؟
من اخلاق گرا هستم و همیشه سعی کرده ام با چیزی بازی نکنم.

سونیا یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 15:15 http://www.dokhtarehaji.blogfa.com/

سلام
ممنون که به من سر زدی
خیلی جالبی ...
باید بیشتر روت کار کرد...
!!
موفق باشی

من تسلیمم!

نسترن یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 23:05 http://www.eshtebahezanan.blogfa.com

سلام
من تسلیمم هر چیزی را همانطور که هست می پذیرم ...
من اخلاق گرا هستم و همیشه سعی کرده ام با چیزی بازی نکنم....

پیروز باشی
وپر انرژی...

من فکر می کنم در حال آنالیز شدنم!

کشمیری ساجده یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 23:42 http://www.solina.blogfa.com/

دقیقنی
فارسی نوشتن هم خوب چیزی است
مرسی تم

بر منکرات لعنت

سارا دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1385 ساعت 00:12 http://www.irsedna.persianblog.com

بابا یکم زحمت می‌خواد قطع کردن این دور باطل. یه دو هفته بکوب بخونی قبل از فرجه‌ها بسه براشون. من خودم هم دو سه ترم اول همین طور بودم. بعد به زور گوشی اومد دستم...
-------------------------------------
بسی مشعوف گردیدم از خوش آمدنتان!
خب من متاسفانه و باز هم متاسفانه هنوز هیچ کدام از کتاب‌هایی که گفتی را نخوانده‌ام. کافکا مدتهاست در صف مانده چون من زیادی از کتاب‌هایی که می‌خوانم تاثیر روحی معمولا منفی می‌گیرم! و در همین راستا کمی می‌ترسم از کافکا.
این داستان را خودم تا حدودی مطمئنم که از هیولای پل استر اثر گرفته ادبیاتش. از آن کتاب‌هایی بود که به شدت می‌پسندمشان. محتوایش هم احتمالا از همه کتابهایی که خوانده‌ام... ولی نظرت چسبید همچین.مرسی


متاسفانه ما چندین سال دانشجوییم سال های متمادیست که همین سیستم به راه است!

ارشیا چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 13:43

یعنی میخوای بگی چی بیا پیش خودمان بهتر دوستات هستند با هم گریه می کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد