اندر احوالات این روزهای رسانه های وطنی

۱- دامنه نفوذ صدا و سیما در مملکت ما آنقدر هست که ایما هم به رغم تحریم چندین ساله رسانه یاد شده گاهی به وقت شام مجبور می شویم تن به خواست خانواده داده، جمالمان به قیافه مبارک حضرات گویاندگان خبر کانال ۲ روشن شود: این بنده خدا خسرو شکیبایی هنوز کفن اش خشک نشده اینها خبر مراسم تدفین اش را انداختند آخر و از سویی یکسال از مرگ مشکینی گذشته است آن را  در اولویت خبری ۱ گذاشته اند.

۲- چلچراغی ها هم یاد گرفتند: ایما اگرچه مشتری این مجله نیستیم اما گهگاهی نیم نگاهی به جلد آن می اندازیم. این شماره، آنها هم به سبک شهروند یاد گرفته اند پرونده سازی کنند - سوژه اما انرژی هسته ای! نیست کم از در و دیوار اندر فوائد انرژی هسته ای تِز می شونیم... گویا این روزها علاوه بر بحران آب و برق با بحران سوژه خبری هم مواجه شده ایم و خبر نداریم! به هر حال اگر دیدید در شماره هفته آینده همین چند خط ایما را سوژه یک گزارش کرده اند تعجب نکنید.

۳- از این صدا و سیما هرچه بگوییم کم گفتیم؛ چند شب پبش همان کانالی که در بند ۱ ذکرخیراش شد و البته در همان بخش خبری گفتگو ویژه ای را اختصاص داده بودند به بررسی آگهی های چاپ شده در نشریات! یکی نیست به اینها بگوید شما که خودتان چند برابر کل آگهی های چاپ شده در کل نشریات آگهی به خیک ملت می بندید. بعید نیست به این نتیجه رسیده باشند حالا که دیگر چیزی برای بند کردن به نشریات ندارند با مسدود کردن منبع در آمد، کلکشان را بکنند.

۴- مونیتورینگ صدا و سیما خیلی حال می کند شبکه های خبری، خبری را در مورد ایران به گفته خودشان "جهت دار" گزارش کند تا آنها هم در برنامه هایشان پرده از سیاست های رسانه های غربی بردارند. نه بابا مثل اینکه اینها هم یاد گرفته اند! خبر خرید غیرقانونی میمون توسط ایران که توسط چند رسانه و از جمله بی بی سی گزارش شده بود را اینها سوژه بررسیشان قرار دادند اما از آنجا که خبر بی بی سی به لحاظ حرفه ای مشکلی نداشت مجبور شدند خودشان جهت داراش کنند! سروته خبر را زدند، خبر شد جهت دار! [بی خود نیست ما ایرانی ها] معروفیم به اینکه در بچگی با شیطان در یک چاله می شاشیدیم(دیالوگ خسروشکیبایی در فیلم حکم).

پ.ن: این پست چند روز است که باید می آمد و به دلایل فنی نیامد.