پایان دیوار

  بیست سال از فروپاشی پرده آهنینی که 30 سال ملتی را اسیر کرده بود گذشت. این نشان می دهد که هیچ زور-قائم به ذاتی نمی تواند تا ابد پایدار بماند، نکته ای که دیکتاتورها حتی هنوز هم با وجود مثال های تاریخی فراوان از فهم اش عاجزاند: 8 ماه پیش از این رخداد رییس مثلا جمهور جمهوری دمکراتیک آلمان(آلمان شرقی) گفته بود این دیوار -دیوار برلن- تا 50، 100 یا تا ابد باقی خواهد ماند!  

  باری در رابطه با این جماعت ژرمنی چیزی که من را آزار می دهد این است که چگونه کشوری با حجم انبوهی از افتخارات تاریخ از فیزیک -دانش نوین- تا متافیزیک -فلسفه- چنین بر سر خود و جهان می آورد. هر وقت به آلمان فکر می کنم می بینم دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم مستقیما از حماقت های هیتلر ملعون تاثیر گرفته از بدبختی های مردم شوروی استالینی تا فلسطین و افغانستان، تروریسم طالبانی، استبداد ایرانی پیش از انقلاب و ضد آمریکا بازی های بعد از انقلاب ایران و حتی خود انقلاب. بی فایده نیست؛ درس های بزرگی دارد چند لحظه تامل کنید جهان بدون هیتلر را و ببینید در این صورت جهان امروز چگونی جهانی می شد. 

پ.ن: این روزها "زندگی دیگران" ساخته هنکل فون دونرسمارک -کارگردان آلمانی- دیدن دارد؛ این فیلم زندگی لیبرال های ساکن آلمان شرقی را به تصویر می کشد که چگونه تحت نظر پلیس مخفی مخوف آنجا بودند، شرم آور است، انتهای تلخ و شیرینی دارد این فیلم. فیلم را نتوانستید ببینید آلبوم the wall پینک فلوید را حتما ببینید.  

برای ما که در تاریخ هستیم حرکت با چشمان باز اهمیت بیشتری دارد، تاریخ پرتگاه های خطرناکی دارد.  

پ.ن۲: مهدی سحابی هم ترک زندگی کرد -زندگی ترک اش کرد؟- مرگ قسطی ترجمه او را خوانده بودم. جا داشت بیشتر در مورد این بزرگوار نوشته شود.

  تاریخ -به تعبیر چپی اش- در این ایام خیلی حجیم شد، بی تعارف حتی اندک احتمالی هم نمی دادیم که این نسل مبتذل -خودمان را می گویبم- اینطور برای آرمان هایش مایه بگذارد... شرط می بندیم آن بالا همه در حسرت روزهایی هستند که نیمه اولی های دهه شصت به مشغولیات تین ایجری و خالک زنک بازی تن سپرده بودند.

روزنامه سرمایه هم لغو امتیاز شد... اینقدر ببندید تا جونتون درآد!