خشونت مضاعف و سیستماتیک واکنشی "حساب نشده" به موفقیت عدم خشونت است اگر  این پیش فرض را لحاظ کنیم که موفقیت طرف مقابل دیگری را به تکاپو جبران می اندازند. به هر حال، زیرا: همگان دانند که اعدام "کارویژه" پیش گیرانه خود را مدت هاست که از دست داده است؛ اما حیف از جان آدمی که بردار می رود، شرم بر او که کافر به این حقیقت است.

نمایشگاه بیست و سوم

برای اولین بار، نمایشگاه کتاب هیچ به هیجانمان نیاورد:

آقا /خانم نشر مرکز ایما دوست ات داریم اما خیلی گرانی.  

خانم/آقا نشر نی می دانیم خیلی هوا پس است اما این دلیل نمی شود انتظار ما از شما کم باشد. 

آقا/خانم نشر ققنوس و چشمه سازمان بهتری به آن غرفه های تنگ تان می دادید. 

نیلوفر کجایی؟! 

و درنهایت فست فود هایدا شرم بر تو!

اندر باب زلزله

این روزها زیاد صحبت از زلزله می کنند و روزنامه ها را نیز زیاد صحبت از زلزله می کنانند(!) ایما هرچه صبر کردیم دیدیم کسی از ما نظر نمی خواهد از این رو به کوری چشم دشمنان، گفتیم فضولاتمان را به اظهار فضل های دیگران بیافزاییمُ مگر ما "چمان" از حضرت آیت الله جنتی کمتر است؟ 

به هر حال: 

کارشناسان ژئوفیزیک دمستان گفته اند که اولا انتظار زلزله اصولا بی اساس است اما این دلیل نمی شود که ما الان در حال تجربه زلزله نباشیم! ما و نه فقط ایما بلکه همه ما در حال تجربه زلزله ایم و در واقع اینک در زلزله ایم! 

زلزله وقتی آمد که به شعور ملتی توهین شد، زلزله وقتی آمد که تیر مستقیم شلیک شد، زلزله وقتی آمد که زندان پر از مدیر و معترض شد، ایران یک شبه سرشار از برانداز شد و با این وجود زندانی سیاسی هم انکار شد، زلزله وقتی آمد که دروغ آرم سیما شد، زلزله وقتی آمد که نخست وزیر زیمباوه "هم" از میزبانی رییس دولتی شرمسار شد، زلزله وقتی آمد که بستن روزنامه ها هی تکرار شد... هی تکرار شد؛ زلزله وقتی می آید که در چند کیلومتری ات مانور امنیت برگزار می شود و زورگیری های شهرات بیش از پیش می شود، زلزله وقتی می آید که سن فحشا به 10 سال می رسد،  زلزله وقتی آمد که مادری تن به مرگ فرزنداش داد،  زلزله می آید چون همه اینها انکار می شود.

زلزله... خیلی وقت است در این تجربه شوم همه شریکیم، اینکه می گویند جمعیت تهران به خاطر ریسک زلزله باید کم شود حرف بی ربطی نیست منتها مقیاس این کوچ باید تغییر کند، فقط تهران روی گسل نیست.