به نظر می رسد خردجمعی مشارکت -حزب مورد علاقه و نفرت تعداد زیادی از سیاسیون- بار دیگر و البته این بار در انتخاب دبیرکل خودشان مرتکب اشتباه شده اند! میردامادی هرچند چه در درون حزب و چه در بیرون از حزب وزنه مهمی بشمار می رود اما خصوصیات یک دبیرکل تمام عیار را ندارد. طبیعتا ما هرچقدر از سطوح بالای حزب بیشتر متوجه پایین شویم خواهیم دید وجود کاریزما در دبیرکل برای حفظ و یا حتی جذب نیروها عامل بسیار مهمی است که ایشان از آن بی بهره اند.
[...]
متاسفانه در این مرز پرگهر ما مسئله ای مثل زندان آنقدر تکراری شده است که حتی روزنامه نگار تقریبا با تجربه ای مثل محمد قوچانی -سردبیر شرق- هم آن را فراموش می کند. تحلیلی که ایشان در مورد مرگ اکبر محمدی در زندان نوشته اند بسیار سطحی و بی مایه بود. آقای قوچانی که زمانی از روزنامه نگاران رادیکال بشمار می رفت و اتفاقا مدتی را هم در زندان گذرانده الان در جایگاه سردبیری یک روزنامه حرفه ای(آن به خاطر عدم وجود روزنامه نگاران سابق و روزنامه هایشان) ژست یک آدم بی طرف را گرفته است. حضرت سردبیر وضعیت یک زندانی را با یک آدم آزاد یکی فرض کرده و خیلی زود حکم داده است که اکبر محمدی دچار بحران هویت شده و واکنش به این بحران منجر به مرگ او شده. من بیشتر از این توضیح نمی دهم خودتان آن سرمقاله را بخوانید و قضاوت کنید.(متاسفانه کی برد فارسی در اختیار ندارم و نمی توانم مفصل بنویسم)
متاسفانه اینطور که من از طریق sms خبردار شدم اکبر محمدی در زندان به علت اعتصاب غذایی که از چند مدت پیش شروع کده بود فوت شده. این هم اطلاعاتی بیشتر که دوستان برای من فرستادند: «اکبر محمدی یکی از فعالان پیشگام جنبش دانشجوئی ایران در پی چند روز اعتصاب غذا شامگاه یکشنبه ۸ مرداد در زندان اوین در گذشت. محمدی، که هنگام مرگ ۳۶ سال داشت، در جریان جنبش دانشجوئی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ دستگیر شد. نخست به اعدام محکوم شد، اما بعدا حکم به ۱۵ سال حبس تعزیری تغییر یافت. او که در زندان اوین زندانی بود، روز اول مرداد در اعتراض به "عدم اعطای مرخصی" و نیز به آنچه شرایط ناهنجار زندان و وضعیت حقوق بشر و آزادی های مدنی در ایران توصیف شده است، دست به اعتصاب غذا زد.» اطلاعات بیشتر از این در وبلاگ کمیته دانشجویی گزارشگران بدون مرز.