گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار

خبر اینگونه است که: "حکم زندان برای نوجوان بادکنک فروش در تهران".*

انگلیسی ها... البته آن زمان که قلب تپنده فلسفه سیاسی جهان در همان دور و اطراف می زد، می گفتند: قانون باید برای همه یکسان اعمال شود، ثروتمندی اگر قرص نانی بدزد باید همان تاوانی را پس بدهد که گرسنه خیابان خواب برای دزدیدن یک قرص نان!!  

فرصت کردید حکایت خیابان خواب ها را هم در اینجا بخوانید بد نیست. 

---

مطالبی بر این پست بدوندخالت نویسنده اصلی بلاگ اضافه شده است که اصلاح شد.

مرخصی از جنبش

پس از کلی زندگی دانشجویی امسال اولین سالی بود که ما از متن جنبش فاصله گرفتیم. امیدواریم سال بعد باز به متن برگردیم. دلمان خیلی تنگ شده.

رویدادهای پاییزی و تملات در پی

  عینک آفتابی را دوست داریم چون همیشه از پشت آن هوا را ابری می بینیم، هوای ابری را دوست نداریم چون وقتی در آن عینک آفتابی می زنیم مردم چپ-چپ نگاهمان می کنند، گویی در دل می گویند: آفتاب بدیم خدمتتون؟! 

 *     *     *

  همه چیز همه کس کار دارند. 

  آقا! فردیت را در این مملکت چه معنا می کنند؟ 

*     *     *  

  و در هوای ابری باز عینک می زنیم که هرچه تاریک تر بهتر هرچه هیچ ندیدن بهتر که دیدن جز رنج محنت ات نیافزاید، که هرچه نشندین که هرچه نشناختن که هرچه تنها ماندن بهتر، که غم فراغ یار و درد یاد روزهای خوش سنگین تر... هرچه سلبی تر بهتر هرچه نداشتن بهتر: نداشتن و نیستن و نابود شدن؛ بهتر از بودن داشتن و هستن آمد پدید.  

*     *     * 

 ای بی خبران شکل مجسم هیچ است  

وین طارم نه سپهر ارقم هیچ است 

خوش باش که در نشیمن کون و فساد 

وابسته یک دَم ایم و آن هم هیچ است  

حضرت خیام