فونه گات: به نظرم تکامل یافتهترین مخلوقات زمینی، زنده بودن را شرمآور و حتی چیزی بدتر از آن میدانند.
روشنفکر یا همان انتلکتوئل قدیم، موجودی شبیه آدم با این حال متفاوت از انواع آن: انسان هایی خوشبخت، بدبخت، زندگی به کام، ناکام، خشن، بی دفاع، بی سواد، باسواد با انواع مدارک تحصیلی عالیه نظیر دکتر، مهندس، در قدیم معلم و امروزه استاد. کسانی که همیشه می خورند، برای تفریح فکر می کنند، اعمالی مقدس نظیر ازدواج و زاد و ولد را هرگز فراموش نمی کنند، مجموعا و بخصوص در ایران "ظاهرسازانی پرمدعا" و در یک کلام: رجاله!
چه می گفتیم؟! آهان! مرسی!! روشنفکر کسی که رجاله نباشد. بواسطه بالا رفتن عیار روشنایی در فکر بر حقیقت تیرگی جهان بیشتر از سایرین نائل شود. البته ایشان هم انواع مختلف دارند: از خانواده های اشرافی وابسطه به حکومت با این وجود بریده از این دو، اخراج شده از دانشگاه بواسطه رفتن به سراغ کارهای عبث و بیهوده ای چون خواندن و نوشتن چیزهایی غیر از درس، منتشر کننده افکار و عقاید منحرف، گنگ، طب آلوده و بیمار، کسی که از سر بیکاری و ابتذال دنیا را به گونه می بیند که مختصات آن برهیچکس جز خودش آشکار نیست، منزوی، کسی که تا زنده است هیچ است و پس از مرگ زگهواره تا گورش را تحلیل می کنند در بلادفرنجیه زنده و مرده اش را تجلیل می کنند و در وطن تکفیر، زنده به گور؛ به طور خلاصه: صادق هدایت.
* کل متن، قسمتی از یک متن آرشیویست با اجازه شما.
هووم؟؟؟؟
سلام بر رفیق عزیز
صادق هر چه که نداشت، صداقت داشت. هر کسی که نبود، صادق بود.
فقط یه چیز میگم : ۵ سال دیگه که وبلاگت رو مرور کنی به خودت میگی ؛ ۵ سال پیش چه احمقی بودم .
پاسخ داده شده. رجوع کنید به همان. ایما هم بحثی نداریم. ایما همین الان اش هم کم از حماقت انجام نمی دهیم. کافی است فقط نفس بکشیم در این مرز پرگهر و هیچ گه دیگری نخوریم.
کجایی - خوبی- ما رو که نه بردی - برا ۵ شنبه جمعه خبر ات می کنم - باشد ... استن بای باش -
سلام.
رحم الله من یقرا سورت الفاطحه!
مبخوای یه بلای سر این گرمدمی بیارم؟
یه بار بد رفت سر کار یادت هست؟
میخوای؟ حالش رو می گیرما...
سلام به رفیق عزیز
مادامیکه عمر هست، این اتحاد باقی است، تازه بعدش بیشتر
کامنت عبدالله را ببینبد و قدر بدانید
بگذارید دو- سه نقل قول از هدایت کنیم، که بی شباهت به حال و روز خودم نیست
زندگی به همان حماقت سابق ادامه دارد . نه امیدی است و نه ارزویی و نه آینده و گذشته ای . بدن را به کثیف ترین طرزی می چرانیم و شب ها به وسیله دود و دم و الکل به خاکش می سپریم و با نهایت تعجب می بینیم، که باز فردا سر از قبر بیرون می آوریم
همه چیز این خراب شده برای آدم خستگی و وحشت تولید می کند . باری، زندگی را به بطالت می گذرانیم وازهر طرف، خواه چپ یا راست مثل ریگ، فحش می خوریم
مشغول قتل عام روزها هستم . . . هیچ جای گله و گونه هم نیست (نامه ها به نورایی)
این است حال و روز سگی ما. با هر گفتگوی کلامی با دوستان، بی خودی با خنده ای از روی درد، و گفتن ؛ (حال ما خوب است، حال شما چطور است)؛صد بار به خود فحش می دهیم، این جدای اینکه به قول هدایت از ....
دیگر کار ما از چس ناله هم گذشته.
بدجوری زندگی دارد .....
صادق هدایت یک همجنسگرا بود بخاطر همین خودکشی کرد
سلام
من هم چند تا از کتابهاشو خوندم اما فلسفه نوشتنشو نفهمیدم.
سلام
نمی دونم چقدر به این صادق هدایت ارادت داری ولی ما یه زمانی همش می رفتیم کتابخونه و کتاب های صادق هدایت را می گرفتیم و بعد از یه مدتی متوجه شدم که گرفتار افسردگی شدیم و ...
کتاباش خوبه ولی زیاد از تفکرش خوشم نمی اد خصوصا از اون تفکری که ایران بدون اسلام رو خیلی پر ابهت می دید و همه بد بختی ها را از اسلام می دید شخصا به این تفکرات مطلق گرا هیچ عقیده ای که ندارم هیچ که ان را بن بست به تمام معنا می بینم
اما خوب صادق بهر حال شخصیتی داشت برای خودش فکر می کنم بهتر از هدایت را می توان پیدا کرد
شاید محسن نامجو جوری دیگر بتواند نمایانگر یک روشنفکر هنرمند شود با افکار جالبش البته شاید
اینها را که نوشتی چه ربطی به هدایت داره نمی دونم انا روشنفکر ایرانی انگار موجود بی تنی است و در نبود تن همه چیز به روان ارجاع داده اینه که نه از زندگی اش لذت می بره و هم این هر فعالیت اجتماعی را دون شان خودش می دونه
داستان از یه روز نسبتا گرم اواخر فروردین ماه شروع شد. دو نفری نشسته بودند روی کاناپه ی بزرگ زوار در رفته و داشتند بهونه می آوردند که نرن سیگار بخرن. چهار نخ سیگار داشتند که به پیشنهاد یکی از دو نفر قرار شد مشترکا استفاده ببرن. این عاملی شد که سیگار وسیله ی چشیدن چیز تازه ای برای هر دو تاشون بشه . یه جور شهوت که می تونستن با دست به دست کردن سیگار به هم پاس بدن. این نمی تونه چیز عجیبی باشه ، چون حسی که تو یه لحظه میاد می تونه تو یک هزارم لحظه هم گورش رو واسه همیشه گم کنه ...
.
.
.
.
.
.
میخ ومسواک شما رو به خوندن یه روایت دراماتیک کمیک دعوت می کنند /.
من صادق هدایت رو زیاد نمیشناسمش حتی یه دونه از کتابهاشو هم نخوندم !! میتونم بگم تولستوی یا مارگارت میچل رو بیشتر از صادق هدایت میشناسم :|
:دیییییی
خب شاید به خاطر اینه که کامل بودن حال بعضی ها رو به هم میزنه.
نخلستان سعدی منتظر شماست
آمین