وقتی اشک سیدخندان را نه دشمنان که اولین دوستان -دانشجویان- در آخرین سال ریاست بر "جمهور" مردم، در آوردند. وقتی سید به کنایه گفت: بعد از ما کسانی می آیند و شما می بینید که چگونه تحملتان خواهند کرد... به هنگام رفتن اش از خود نپرسیدیم زیر لب آنچه سید گفت خداحافظی بود یا نفرین، همه سرخوش رفتن سیدی بودیم که تصور می رفت جز عقب نشینی و دست شستن از حقوق ملت هیچ نمی داند. کسی چه می دانست روزگاری جمهور سید آرزویی می شود... دور! آن موقع کسی چه می دانست بازی قرار است اینقدر جدی باشد که: سرها بریده بینی به جرم و بی جنایت.
سید مظلوم ما را ببخش.
سلام وبلاگ جالبی دارین اگه تمایل به تبادل لینک دارین منو با عنوان پارسایان دانلود لینک کن بعد خبرم کن تا لینکت کنم منتظرتم
موفق باشی
سلام وبلاگ جالبی دارین اگه تمایل به تبادل لینک دارین منو با عنوان مرکز کسب درآمد اینترنتی ایرانیان لینک کن بعد خبرم کن تا لینکت کنم منتظرتم
موفق باشی
تاریخ دور و دراز ما به گونه ای پیش رفته که هر کس روزی در آن هر کاری کرده باشد مطمئن خواهد بود روزی روسفید خواهد شد و به قول رفیق فیدل (که لعنت خلق بر او باد!): تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد(یا کرد خواهد!)
حالا حکایت امروز ماست و خاتمی شاید اگر همین میدان در 8 سال پیش به پا می شد وضعیت به گونه ای دیگر بود شاید هم نبود
نمی دانم!
اشتباه ملت ایران اینه که همیشه پشت مراجع(روحانیت)قایم میشن و همش میخوان کاراشون رو جوری نشون بدن که بابا ما هم مسلمونیم این کار هم با اسلام منافاتی ندارد! اما کسی نمیگه بابا این دمکراسی که می گن اصن نمیتونه بومی شه نمی تونه اسلامی شه! این علمای شیعه راست می گن به قول اون خواننده: دمکراسی دینی پیتزای قورمه سبزی!
سید هم تیشه به ریشه خودش نزد و نمی زنه رفیق
راستیتش بنظرم متن در مورد احمد شاه مسعودت خیلی قوی تر از این بود .
ولی ما همه جوره دوست داریم ...
وقتی برگردد . . .
عارفی کو کند فهم زبان سوسن /تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد
کاری ندارم خاتمی کی بود و چرا دانشجوها درون روز ۱۶ اذر اینکار کردند مهم اینه که ما را حرمت نگه نمی داریم قدر نمی ذاریم و بعد هی مرثیه سرایی
کی فکرش می کرد کی مثل خواب می مونه
ما رو از خودت بی خبر نذار