در طول عمر به نسبت بلند بلاگری این کمترین، کمتر در مورد "خود" وبلاگ" و همینطور کمتر خودنویسی می کردیم، البته از نوع جدی و به عبارتی کاملا مسخره اش: حداکثر سالی دو بار میلاد با سعادت خودمان و این بچه... .
از زمان تحقق آرزوی دیرینه مان یعنی تجربه انفرادی داستان کلا تغییر کرد! چیز نمی توانیم بنویسیم، نه اینکه "چیزی" نباشد، نمی توان، فقط باید در مورد این بلاگ نوشت آن هم به مسخره ترین شکل ممکن اش.
حالا بلاگ دم شده است مثل بچه ای معلول و بر بستر افتاده که هنوز نفس می کشد و تهی از آدمیت شده است، نه می توان خاکش کرد که هنوز نفس می کشد، نه می توان در زندگی ات حساب آدم اش کنی که نه کنشی و نه واکنشی... .
به خودمان می گوییم باید امسال تکلیفامان را با این موجود مشخص کنیم، یکی در درونمان می گوید حالا چرا امسال؟ خب حرفی که حساب نباشد راحت زیر سوال می رود.
روزگار بدی ست
از همین اخر, اولش همین جوری بوده!
مسئله دیگری که جنابتان به آن اشاره نکرده اید ادبیات نسبتا جدیدی ست که در نوشته هایتان به چشم میخورد ( نظیر "حساب آدمش کنی" بجای "آدم حسابش کنی") اما مهم یافتن پاسخ این مسئله است که چنین ادبیات آشفته و ناسازگاری از کجا نشات میگیرد و دلیل آن چیست؟
تنها جوابی که برای این پرسش پیدا کردم اینست که این امر از اوضاع یکنواخت و بی انگیزگی شما می آید و لاجرم به نوشته ها و گفته ها و حتی ناگفته هایتان تسری پیدا کرده است.
مثل بچه ای معلول !
معلول . . . معلول . . . معلول . . . !
هیچ معلولی به اختیار معلول نشد مگر به اشتباه و نادانی و جهل بشر مگر به خودخواهی و فراموش کاری بشر !
ولی همان که معلول است حرفش را می زند گرچه کسی حرفش را نمی فهمد و یا بهایی به آن نمی دهد
او هنوز یک انسان است هرچند به حسابش نیاورند و اما سربلند است سربلند از اینکه هنوز به دام خوی حیوانی دیگران نیفتاده است.
سربلند
سربلند باش
درماندگی آموخته شده:
سلیگمن در نظریه یادگیری خود می گوید ارگانیسم بعد از اینگه در ادامه محرکی به پاسخ واداشته می شود و در حالی که به تقویت منجر نمی شود، ارگانیسم می اموزد که اصولا درمانده است و نمی تواند عملی که به نتیجه ای مطلوب می انجامد را به سرانجام برساند. حکایت تو هم شبیه همین تبیین سلیگمن است.
باشد که رستگار شویم
تکلیفت رو باهاش روشن نکن لطفا !
چنین نماند..
با من به زبان خودمونی حرف بزن ! خیلی خودمونی بهم بگو چه مرگت شده و منظورت از تجربه انفرادیت چیه ! از زنت طلاق گرفتی ؟
بی انصافی اگه بهم بدو بیراه بگی :(