اگر انقلاب آزادی خواهانه مصر به ثمر نمی نشست کسی -دستکم من- بر آنها خرده نمی گرفت، اغلب چنین می شود و چه بسیار آزادی خواهانی که در جای-جای جهان سرکوب شده اند تا بلکه نسل های بعد با استمرار در پویش خود به هدف دست یابند اما اینک آنان پیروز شده اند. اکنون باید بدقت این نخستین انقلاب مدرن(به لحاظ نداشتن کاراکترهای انقلاب های کلاسیک از جمله مهمترین آنها نداشتن رهبر و سازمان) را زیر نظر گرفت.
آیا انقلابیون خواهند توانست نام نیک از خود با بکار نبردن خشونت افسار گسیخه برجا گذارند یا بهار آزادی جای خود را به جهنم خشونت خواهد داد؟ آیا استبداد خود را بازتولید خواهد کرد و آلترنتیو دیگر برجای آریستوکراسی میلیتاری خواهد نشست یا مردم از آرمان های خود دفاع خواهند کرد؟ آیا جوانان 28 ژانویه سرکوبگر جوانان 30 سال آینده خواهند شد یا اسطوره آنان؟ آیا اخوان المسلمین به شعارهای دمکراتیک خود پایبند خواهد ماند و یا نقاب را وانهاده چهره ای دیگر را رو خواهد کرد؟
چه کسی می داند توده مصری 30 سال آینده در تاکسی ها و اتوبوس ها راجع به انقلاب چه خواهند گفت؟ نام مبارک تا به کی همراه با نفرین بر سر زبانها خواهد ماند؟
1.جالب است که این روزها هر کسی از ظن خود شد یار مردم مصر، حتی حسنی مبارک! البته همیشه سران به خاطر مردم است که ترک خدمت نمی کنند و الا هر کس نداند ایما که می دانیم این حضرات به خاطر مردم است که ترک قدرت نمی کنند.
اینطور که پیداست مردم تا حسنی مبارک قدرت را ترک نکنند میدان را ترک نمی کنند، حسنی مبارک هم تا امنیت و ثبات برقرار نشود قدرت را ترک نمی کند و احتمالا از نظر حسنی مبارک اینها که در میدان حضور دارند مشتی بیکار هستند که آمده اند سیزده بدر. اینک مصر در یک وضعیتی قرار گرفته است که در فیزیک به آن می گویند رزونانس، بطور خلاصه اینکه یعنی این-او و او-این را تحریک می کند!
2.برگردیم به 1: هرکس از ظن خود شد یار مصر و هرکسی البته برچسبی بر جنبش آنها می گذارد عیبی هم ندارد. آنها فعلا می دانند که حسنی مبارک را نمی خواهند.
سفره ایست از شرق تا غرب بر جلوی ملت مصر گشوده اگر این زبان بسته ها چیزی را انتخاب کردند که به دیده ملوکانه کسی خوش نیامد انگ هایی از قبیل انحراف انقلاب و چیره شدن افراطی ها از آنها که همه می دانیم به آنها نخورد. البته خورد هم خورد! سر مصری ها سلامت!
ناب ترین و شاید حتی تنهاترین شکل "سیاست" را من آن چیزی می دانم که اکنون در میدان التحریر مصر "رخ" می دهد. و احساس می کنم اکنون آزادتر و اگر من به جای آنها بودم خوشبختر از خودم در جهان وجود نمی داشت.
از این پس می توان مردم مصر را در شمار متمدن ترین مردم جهان و ارتش این کشور را از مدرن ترین ارتش های جهان نامید چه برای مدرن بودن نیاز به توپ و تانک و گاز اشک آور و باتوم و تجهیزات مدرن ضد شورش نیست. مدرن بودن ریشه در مدنی بودن و با مدارا رفتار کردن دارد البته می توان ارتش بود اما در دعوای دولت و ملت طرف هیچکدام را نگرفت. به هر حال با هر انگیزه ای واکنش ارتش مصر به اعتراضات نشان از مدرن بودن آن ارتش دارد.
گاهی برخی از ما مردمان جهان جنوب آرزو می کنیم مثلا چه می شد کشور ما هم سویس یا یکی از آن آرام ها و بی سر و صداهای جهان بود، به مخیلات ام هم نمی رسید روزی آرزو کنم ای کاش من هم یک مصری بودم!
و راستی این روزها در تلویزیون دولتی مصر معترضان را چه به عنوان در خبرها می آورند؟