-
یک بازی مسخره!
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 00:42
به یاد می رآورم هروقت در پاسور موفق شدم به خاطر برگ های خوبی بود که مفت و مجانی بهم رسیدند. والا من هیچوقت پاسورباز خوبی نبودم چون خیلی کم پیش آمده حواسم به بازی طرف مقابل باشد تا پاسخ اش بدهم. در زندگی هم اگر به موفقیت هایی رسیده ام به خاطر موقعیت هایی بوده اند که مفت و مجانی در آنها قرار گرفته ام و من فقط صرفا از...
-
روی خوش
پنجشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1386 19:29
روزگار غریبی نیست نازنین، ایما دیگر به آن خو گرفته ایم. به تخته و دوباره علم کردن نشریات. "شرق"، "هم میهن" از انتشارشان شاد شدیم، هیجان زده؟ اما نه! این دو بشارتی دادند که حرکت موج گونه به عبارتی سینوسی روزگار ما هم به نوبت خوشی رسیده؛ سعدی چیزهایی می گفت: نوبت عاشقیست یک چندی... دوره دراز علافی و عافیت طلبی ما هم بسر...
-
عشقبازی فریبخوردگان
دوشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1386 22:07
مثل عشقبازی با فاحشه های زیبا؛ زندگی آنفدر فریباست که خیلی ساده همه را مشغول خود می کند بدون آنکه کسی پی ببرد همه اینها مسخره و بی معنیست. واقعا که پرداخت قسط های ماهیانه، ماهیانه فرزندان بی ملاحضه، سر و کله زدن با کس و ناکس و دست آخر شب، شنیدن چس ناله های همسری که فقط "هم سری" می داند آنقدر آدمی را می چلاند که رمقی...
-
و ایما اینگونه حیف شدیم!
شنبه 15 اردیبهشتماه سال 1386 03:46
وقتی "زندگی سراسر حل مسئله است" مرحوم پوپر را می خوانیم این احساس را داریم که با زیباترین معشوقه مان همبستر می شویم که این همبستری چنان بی حاصل هم نیست و زایش مقاله فوق العاده "سیگنال ها و سیستم ها – پاسخ ها و پسخورها" نتیجه اش می شود. اما دیروز پس از 2 ساعت مطالعه "سیستم های کنترل مدرن" ملعون درفا دچار سوزش چشم،...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 اردیبهشتماه سال 1386 02:45
دی شیخ با چراخ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
-
بی پرده با آقای وزیر
پنجشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1386 03:01
آقای صفار هرندی اجازه بدهید با هدایت و سارتر امثال این ها سرمان گرم باشد. شما که وزیر ارشاد و متولی فرهنگ مملکت هستید باید بدانید که سیاست عرصه ای نیست که همیشه بتوان از زبان حافظ در آن سخن گفت. پس چرا ما را به حال خودمان نمی گذارید؟ به لطف همفکرانتان در دانشگاه آزاد که آب خوش از گلویمان پایین نمی رود چرا از این بدترش...
-
از زبان حافظ
جمعه 7 اردیبهشتماه سال 1386 03:01
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم * * * دوستان در پرده می گویم سخن گفته خواهد شد به دستان نیز هم چون سر آمد دولت شب های وصل بگذرد ایان هجران نیز هم
-
از تجربیات حضرت مرده
یکشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1386 06:40
اگر ژان پل سارتر اگزیستانسیالیست یک مسلمان شیعه ایرانی بود ۲۷ سال پیش در چنین روزی ختم هفتش را برگزار می کردند!! آن روز که از خواب بیدار شدم احساس کردم همه چیز عوض شده بود. حس خوبی نبود گویا تغییرات زخ داده خوشایند نبود. به خودم امید دادم و سعی کردم روزم را خراب نشود پس احساس را مسخره کردم و روزم را آغاز. از کنار همه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 31 فروردینماه سال 1386 01:44
حال همه ما خوب است اما، تو باور مکن
-
تراژدی نابودی یک روشنفکر
شنبه 25 فروردینماه سال 1386 03:50
جدیدترین مطالعات صورت گرفته جمعی از بزرگترین دانشمندان علوم پزشکی و روانشانسی جهان برروی اقوام وحشی یکی از ممالک شرقی نشان می دهد واکسینه شدن آنها در مقابل "زخم های زندگی" و "خوره هایی که روح را آهسته در انزوا می خورند و می تراشند" خوردن گوشت تن و نابودی افکار شخصیست که برغم مطالعات صورت گرفته هویتش مبهم باقی مانده...
-
مرگ یک عاصی
دوشنبه 20 فروردینماه سال 1386 19:18
در بند اول فصل آخر اساسنامه خلقت چنین آورده اند: عاصیان در دنیا ثابت اند، آنها هرگز نمی میرند اما از شخصی به شخص دیگر تبدیل می شوند. همینکه نویسنده خود را تنها یافت صدای پیانوی آرامش بخشی در گوش اش پیچید. مدت ها بود که می خواست چیزی بنویسد نه برای اینکه خوانده شود برای اینکه خودش را راضی کند اما پس از این همه، هیچکدام...
-
سرباز جوخه ۱۳ ترور شد!
شنبه 18 فروردینماه سال 1386 21:13
می توان گفت وبلاگ نویسی در ایران با تاسیس پرشین بلاگ در سال ۸۱ فراگیر شد از این رو نمی توان بلاگرهای ایرانی را به چند نسل تقسیم کرد اما آنهایی که در بین سال های ۸۱ تا ۸۲ قلم های الکترونیکشان را بدست گرفتنداز قویترین بلاگرهای ایرانی بشمار می آیند. تحلیل های منتشر شده توسط آن بلاگرها و دیالوگ های برقرار شده میان آنها...
-
بر ف...ا... رفتگان!
چهارشنبه 15 فروردینماه سال 1386 11:41
قرار نیست که همیشه همه به فرمان تو باشند و تلویزیون لعنتی را خاموش کنند! نه آنها آدمند نه تو پس تو هم به آنها اجازه می دهی دقایقی آن لعنتی را روشن کنند اما صدایش را برخلاف میل باطنی می شنوی آنجا که گزارشگر سبک اخبار سراسری مملکت با نیش باز از سرحال بودن مردم و شروع کار و فعالیت در سال جدید می گوید: تو الان حرص می...
-
ارغوان! این چه رازیست که هر سال بهار با عزای دل ما می آید؟*
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1385 22:21
به نظر من اینطور که ماشلوغش می کنیم نیست. چیزهایی باید اتفاق بیافتند که می افتند. سال هم بلاخره و البته برمبنای تخیلات زمانی خود ما نو می شود. چیز جدید و جالبی نیست: تنها بهانه ای برای شاد بودن. فعلا پتانسیل غصه در من آنقدر زیاد هست که سال نو و دیگر انتزاعیات شادم نکنند. * شعر از ابتهاج که جایی عبدلل ه نقل کرده بود.
-
مرغ بی دل شرح هجران مختصر... مختصر... مختر کن
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1385 09:01
اینجا ترمینال(اتوبوس) پایتخت گل و بلبل ایران-شیراز است. نوشتن در این مخیط در رستوران زیاد جالب نیست. از هر سو چهره های متعجب تو را نشانه می روند و گاهی ناخنکی به خام نوشته ها. برای فرار از این نگاه ها مجبور می شوی اشعار حافظ با طعم راک گوش بدهی که آن هم زحمت نوشتن را زیاد می کند. این قرار است حکایت روزهای پایانی سال،...
-
دو موضوع: ۸ مارس و افتتاح یک دمدمی دیگر با مدیریت جدید!!
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1385 14:06
۱- ۴ روز از ۸ مارس روز جهانی زن گذشت. زنان خاصه زنان فمنیست ایرانی در شرایطی بغرنج بسر می برند آنها به لحاظ آگاهی و سطح فرهنگی(منظور فرهنگ مدرن. جا برای تعریف زیاد دارد) چیزی کمتر از سلف های غربی خود ندارد اما با محدودیت های جهان سومی مواجه اند. کمتر زنانی اینچنین در دنیا می توان یافت! به عقیده نگارنده آنها باید روی...
-
درماندگان
جمعه 11 اسفندماه سال 1385 21:55
چشم هایت حقایقت را فاش می سازند اما حقایق را برایت فاش نمی سازند؛ دچار غم و اندوه می شوم برای تو ای که ناگزیر از فاش شدنی و کاری از دستت ساخته نیست در تنگنای نادانی و عطش دانیی که با خدایی گنگ طرفی! نمی دانم آن خدای در مانده ات هم کسی را دارد که از زبان نفهمی تو برایش شکایت کند؟ هرچه سرتکان می دهد، دست تکان می دهد،...
-
هدایت: نویسنده ای فراتر از زمان
شنبه 28 بهمنماه سال 1385 17:40
کله گنده های جشنواره فیلم برلین گویا با من و هدایت خیلی "حال" می کنند که حد فاصل جشنواره شان را تولد من و هدایت قرار داده اند. به هر حال خودم می دانم و نیازی به توضیح نیست که ایما "هدایت" زمانیم!! از شوخی گذشته ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ خورشیدی تولد نویسنده ایست که من و بسیاری را شگفت زده کارهایش کرده است چه در متن زندگی(رجوع کنید...
-
قصه من، یکی از نسل جنگ
شنبه 21 بهمنماه سال 1385 18:22
۲ روز و ۲۲سال پیش نوزادی در جنگ و فلاکت و بدبختی به دنیا آمد. جشنی برپا نشد و کسی هم آنچنان که باید شاد نبود چون بجز زنانی نگران در خانه اصلا کسی نبود: عمو و دایی و پدر بزرگ به جنگ رفته بودند تا سرباز پاسدار جوانی شوند که فرزندش تازه بدنیا آمده بود. در همین اوضاع و احوال بود که "والفجر ۸" کلید خورد تقریبا...
-
دانشجو، گویا وجدان بیدار
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1385 15:13
دانشجویان بخصوص آن تعداد که در شهری غیر از محل سکونت خود درس می خوانند گویی کمتر در جامعه هذم می شوند. روحیه آنها حساس تر و بیشتر تحت تاثیر نابهنجارها قرار می گیرند. این نه تنها در سیاست آنها رادیکال تر از جامعه که در خود جامعه هم حساس تر از مردم کند. خود من تحمل دیدن کودکی مشغول به کار را نداشتم و طرح جمع آوری پول...
-
عزا برای جامعه ای که عزا شد مد روزش
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 18:29
موسیقی با طیف های فرکانسی فوق العاده بالا و پایین. در لولی بالا که صدابرداران در اصطلاح rock EQ می نامندش از درون ماشین هایی بگوش می رسد که خیلی شیک و با آرایشی به قول معروف sport نه راهی پارتی هایی با پیشوندهایی مختلف که رو به سوی "عزاداران حسینی" دارند. اکنون باید به لیست مدشدگان از کالاهای مصرفی گرفته تا حتی سمبل...
-
شرح یک فاینال
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1385 20:02
هر وقت شما یک دانشجوی مهندسی برق که تعداد ترم هایش به n میل کرده اما الکترونیک ۲ را هنوز پاس نکرده یافتید شک نکنید که پرتغال فروشی به نام یک "دمدمی" را یافته اید: جالب اینکه این دمدمی داستان ما اگر در رشته تحصیلی اش زیاد مطالعه نمی کند دستکم در این یک درس کلی حرف برای گفتن دارد اما یک بار با نمره ۹.۹ به دلیل عدم حضور...
-
بخشنامه
چهارشنبه 27 دیماه سال 1385 18:05
توجه ... دوباره توجه: جهت اینکه وضع از اینی که هست بدتر نشود تناول(!) هر نوع گندم، سیب، آگاهی یا هر نوع میوه ممنوعه دیگری توسط هر نوع موجود دوست و برادر مونث(!) به موجب این بخشنامه ممنوع اعلام می گردد.
-
ماست بی کره
دوشنبه 25 دیماه سال 1385 03:54
یک من ماست را که نمی شود با کره ازدواج کرد تمام دردهایی که در کره خلاصه شده اند همینکه اگزیستانسالیست می شویم خراب شدن هایست که بر سر ماست های بیچاره نخواسته ماست شده اند چه کسی گفت تو شیری؟
-
تاملات قبل از امتحانی ۲
شنبه 23 دیماه سال 1385 02:43
ما به این دور باطل دچار شده ایم و کاری هم از دستمان ساخته نیست: همیشه فقط تو زمانی کل مسائل را درک می کنی که تا امتحان فاینال کمتر از ۱۲ ساعت فرصت داری و این زمان خوبی برای مسلط شدن بر جزوه ها نیست. تو در این لحظات حسرت این را می خوری که "ای کاش در طول ترم نگاهی به این مسائل شیرین انداخته بودی" اما تو asshole تر از...
-
تاملات قبل از امتحانی
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 14:13
احساسش نگفته برایم آشکار بود*. همینطور که به چشمانم زل زده بود برایش توضیح دادم که: «چوت بسیار دوستت دارم خو را پایبند هیچ پیوندی با تو نخواهم کرد.» گویا می خواست لب به اعتراض بگشاید که خیلی زود گفتم: «دنیای امروز دنیای پیوندهای "سخت و استوار"** خویشاوندی نیست تو تا غریبه ای برای من لذت بخشی. وارد کلیشه های عرف شدن...
-
سه ستاره
سهشنبه 19 دیماه سال 1385 21:05
"متین مشکین" دانشجوی دکترای برق و عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان پلی تکنیک اخراج شد. شعری از "سارا لقایی": اینک ضربان قلب ما را بشمار - تا حکم دهند لحظه ها را بشمار گفتند: سخن نگو، نیندیش، بمان! - تعداد زبان بریده ها را بشمار تعلیق، هزار ترم! تهدید، اخراج - صفحه پس صفحه ناروا را بشمار تک واحد آزادی را...
-
زادن و کشتن...چه فرقیست بین این دو؟
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 15:24
من در این فکرم: همانطور که کشتن آدمی بیرحمانه و به هر دلیلی "غیراخلاقی"؛ زادن هم ظالمانه است.
-
ایما
پنجشنبه 14 دیماه سال 1385 04:57
و سرانجام حضرت ایما نیز به مثابه کری بعد از تماشا(!) به "یلدا بازی" توسط " دست نوشته های من " دعوت شدیم که هر چند پس از مشاهده این بازی-بازی در بلاگ های دیگر به شدت در این اندیشه فرو رفتیم که اگر روزی به عبارتی روزگاری به این بازی فراخوانده شدیم چه بنویسم اکنون در این مهم به گل مانده ایم. باری... اگر خودمان تمایلی به...
-
کانون خورنده خانواده
شنبه 9 دیماه سال 1385 16:50
احساس می کنم خانواده ام خوره ای شده است، خوراکش روح نحیفم. همیشه و نه در انزوا، آن را می خورد و می تراشد: همه کسانی که خیال دارند مرا آزار بدهند و هم اکنون فضای دور و برم را کاملا پرکرده اند، با گذشت خوش و خرم این روزها به مرور پس رانده می شوند، بی آنکه من ناچار باشم به آنها کمکی بکنم. در نتیجه می توانم ضعیف و ساکت...