همینکه باتوم های الکتریکی لعنتیشان را بر پشتم احساس کردم بی اختیار نقش زمین شدم. از ترس زبانم بند آمده بود. از اینکه مذهب را بهانه حمله نمی کردند تعجب کردم. چشمانم را گشودم که دیدم آن چهره ها نه ریشو بودند و نه نورانی(!) تازه متوجه شدم اینها لباس شخصی نیستند و اینجا آمریکاست! به خودم آمدم تا بدترین فحش ها را نثارشان کنم: «این طوری به قانون اقدام میهن پرستانه عمل می کنید؟ این طوری از قدرت لعنتی تان سواستفاده می کنید؟»
مرا به جایی می بردند، نگاه های متعجب و دلسوزانه دانشجویان برایم تازگی داشت. در راه به این فکر می کردم که چرا در آن لحظات منتظر شنیدن یازهرا بودم. فهمیدم حملات چند لحظه پیش این دو پلیس مثل آن زمان که در ایران، در خوابگاه و در خواب بارها مورد حمله پلیس، بسیجی و لباس شخصی(!) قرار می گرفتیم تقریبا بدون دلیل بود! و چون چنین تجربه ای را فقط در ایران داشتم منتظر شنیدن یازهرا بودم! نیز به این نکته پی بردم که نگاه های متعجب و دلسوزانه دانشجویان از این رو برایم تازگی داشت که در سابق چون همه مثل من زیر مشت لگد و باتوم بودند دانشجویی باقی نمی ماند که تعجب کند و دل بسوزاند!
خدا را شکر کردم که مقصد راهمان اوین نبود.
هنگامی که روز بعد رهایم کردند دیگر تعجب نکردم.
بله! راست می گویند که: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
در گیری پلیس با دانشجوی ایرانی در لس آنجلس - بی بی سی
قدرت
کثیف ترین ابزار نوع بشر
همه جای دنیا همین طور است حسین خوب
سلام / حسین جان من افتخار همکاری با جبهه ملی ایران را از سن ۱۲ سالگی دارم البته امکان فعالیت برای احزاب خدمتگذار در زمان شیخ و شاه هیچ فرقی نکرده و در هر دو دوره زندان را تجربه کرده ایم و اجازه نصب تابلو که چه عرض کنم حتی روی زنگ در یک خانه نمیتوان نوشت ( جبهه ملی) و کاش اختناق در همین حد بود که تلفنها هم دائما مورد جاسوسی مستبدان از خدا بیخبر است !
سلام دوست من .... خوشحالم که یادداشتهای من مورد توجه تو قرار گرفته و افتخار می کنم که خوانندگانی مثل تو دارم .... در مورد اون اصل مذهبی : هر چه برای خود نمی پسندی ... هم باید بگم که این ها همه از یک نوع هستند و اصول صوری اخلاق رو تشکیل میدن ....
بابت یادداشت به سراغ فلسفه میروی .... هم ممنون ... خجالتم دادی عزیز .... خوندم و کمی فکر کردم و گاهی لبخندی زدم ... متشکرم .یادداشت آخر و ماجرای پلیس امریکایی هم خوب بود .... منظورت رو خلاقانه به خواننده می فهمونی ... این هنر توست . موفق باشی .
سلام دوست عزیز.ممنونم که به من سر زدی...
در مورد اتفاقی که در انجا برای ان دانشجو افتاده به نظر من بهتره زود قضاوت نکنیم.این اتفاق برای درگیر کردن احساسات ما ایرانیهاست و....
اگر دقت کنی در اخبار هم گفته شد که دانشجویان دیگر از پلیس کارت شناسایی میخواهند که انها نشان نمیدهند...
ووبه مسائلی که قبل از این اتفاق افتاده توجه کن...رای دادی بسیاری از کشورها علیه ایران (رعایت نکردن حقوق بشر)...
بگذریم
برای رسیدن به جهانی سر شار از ارامش ودوستی اول از عشق به خود اغاز کنیم واز ازادی درونی :رهایی از هرگونه احساس که باعث پریشانی درونی میشود ...لذت ببریم ویقین داشته باشیم که خالق بر همه چیز تسلط دارد .
شاد پیروز ورها باشید.
آمریکا قانون دارد!
قدرت یک چیز است نگاه تحقیر آمیز دنیا به ما یک چیز دیگر.
داریم پیش می رویم به سوی جایی که دیگر هیچ کس برایمان تره هم خرد نکند.همه جای دنیا سواستفاده از قدرت می شود ولی نه برای همه. البته مهم نیست ما که خودمان می دانیم چقدر باحالیم و چقدر قدرتمند...
سلام.من نمیدونم چرا میگن۰*یا زهرا*خوب بگن یا علی.موقع زدن و کشتار و بد رفتاری با مردم،اسم یک زن را میارن؟!!!در این هم مرد سالاری؟:((
دوست عزیز شما اگر مطالب این وبلاگ را دنبال می کردید حتما تا الان متوجه می شدید که من خود هم فمینیست هستم! داستان یازهرا را ارجا می دهم به فیلم جنایات کوی دانشگاه و حملات بسیجیان به دانشجویان که با رمز یا زهرا بود!!!
اگر خیلی باعث تعجبتان شده سری به ابوغریب و گوانتانامو بزنید و ببینید که دیگر کسی یا زهرا نمی گوید.کندی است و آن شعار معروفش: آه!هموطنان.نپرسید کشورتان چه می تواند برای شما بکند!بپرسیدمن چه جنایتی می توانم برای کشورم مرتکب شوم؟!
باز صد رحمت به یا زهرا گویان که با پنبه سر نمی برند!باز صد رحمت به یا زهرا گویان!
دوست عزیز شما مثل اینکه مطلب را درست متوجه نشده اید. من هم قبول دارم که در ابوغریب چه گذشت و شعار کندی را هرچند تا الان جای نخوانده ام اما باور می کنم. خودتان هم گفته اید که او برای کشورش جنایت می کند اما درایران برای چه؟ توجه کنید که آنها با غریبگان اینطور می کنند و با هموطنان خودمان. فکر نمی کنم در این مسئله تردیدی وجود داشته باشد. اتفاقا صد رحمت به جنایت کنندگان-به زعم شما- که رو راست می گویند چه را دنبال می کنند نه یازهرا گویانی که موریتی الهی دارند!
سلام.
لطف داری.
بله از خودم بود.
سلام
از اینکه نمی توانم مفصل برایت کامنت بذارم و در بارهی پست قبلی هم چیزی ننوشتم با اینکه آن را خواندم ببخشید
این روزا به خاطر مراسم سرم شلوغه حسابی و دست تنهام
زیبا بود
خندهمونم گرفت بازم از این طنزا بنویس لینکیدمت
سلام.من هم کاملن متوجه منظور شما شدم و به همین دلیل پرسیدم که چرا میگن(نه اینکه چرا شما میگویید).
سلام
هیچ کدام از کشورهای جهان حقوق بشر رابه صورت مطلق رعایت نمی کنندمهم اعتقاد سر دمداران کشورها به رعایت ان است .
موفق باشید
سلام
همه مطالب وبلاگتو خوندم
اما من تا حالا عادت نداشتم حرف سیاسی بزنم
یا مثلا درباره آمریکا نظر بدم
اصلا من حرفی نمیزنم که آمریکا توش داشته باشه
ای ایران...ایران...
به هر حال ممنونم که به من سری میزنی
بای
سلام حسین اقا
حالا چرا دمدمی؟ مطالب وبلاگت خیلی جالبه و ممنون که بهم سر زدی و نظرتو نوشتی تا بعد.
سلام
ممنون از کامنتت٫ به سیاست علاقه ای ندارم ودرست گفتی با ای تی میونه دارم. ممنون
سلام به من سر بزن منم به تو سر میزنم از وبلاگت خیلی خوشم اومده
با با منطق
می بینمت
هر لحظه
هر جا که فکرش را بکنی
غمگین می شوم ...
چشمانم را می بندم ..
چشمان تو هنوز باز است ...
می بینی مرا
می سوزانی تنم را
.
.
.
ادامه اش تو وبلاگمه ....
بهترین جای وبلاگت می دونی کجاست؟
با همه اینها اتوپیای من زندگی در کوهستانی سرد و ساکت است...
خواستی بری یه ندا بده...!
با هم هم عقیده ایم!
عمری با این شعار ها احساسات و افکارمون رو به بازی گرفتن!آمریکا چی کارست؟ اینا سر آمریکا هم خوردن! الحق سیاستمداران حیله گر و مستبدی هستن!
منظور شما را متوجه نشدم و فکر می کنم این ناشی از این است که شما در منظور من را در داستان متوجه نشده اید. اماصراحتا عرض کنم در داشتان قصد داشتم این موضوع را برجسته کنم که در ایران رفتاری به مراتب بدتر از آنچه در آمریکا رخ داد با دانشجویان صورت می گیرید آن هم نه دانشجوی وطنی که دانشجوی غربتی!
دنیا جای همین چیز هاست.کی گفته ما بدیم و اونها خوب؟ کی گفته ما خوبیم و اونها بد؟ اینها مطلق نیستند.رای صادر نکن. هرچند ما ایرانیها احساساتمون مانع فکر کردن میشه ولی اون ادم هم مثل من بود مثل تو و مثل تمام جوون هایی که در کوی دانشگاه کتک خوردند و هنوز می خوردند.شکنجه شکنجه است وقتی می زنند درد جسمی هموطن و غریب نداره.درد روحی بعدش شاید فرق کنه.هر چند برای یه غریب هم سخته که پناه برده.آسمون همه جا یه رنگه حسین. چه فرقی می کنه؟ بی عدالتی بی عدالتیه.جاش مهم نیست. مواظب باش!
دوست عزیز!
من چون عقیده ام را از طریق داستان منتقل کردم این برای بسیاری از دوستان و از جمله شما باعث ایجاد شبهاتی شده است. اگر در این داستان دقیق شوید متوجه می شود که من به هیچ وجه رای صادر نکرده ام اما نسبیتی در داستان کاملا هویداست. به هیچ وجه به بد و خوب مطلق اعتقاد ندارم اما این رای را صادر می کنم و پای آن می ایستم که قطعا دولتمردان آمریکایی بهتر از دولتمردان ایرانی با شهروندان و دانشجویانشان برخورد می کنند. بد مطلق نداریم و هر حمله فیزیکی به هر دانشجویی محکوم و بد است اما حمله به دانشجویان ایرانی در ایران کجا و حمله به دانشجوی ایرانی در آمریکا کجا؟!
سلامی دوباره / دوست عزیزدر پاسخ به سئوالتان: توصیه میکنم هر گاه سرسوز نی (عدالت) (انصاف) ویا (مسلمانی) در مسئولین مشاهده کردید به عضویت در جبهه ملی مبادرت بورزید / جبهه ملی تنها تشکل سیاسی است که علاوه بر ملی کردن صنعت نفت در تمامی لحظات سخت پیش آمده در زندگی مردم نظیر زلزله های (بم) (بوئین زهرا) (رودبار) و (سیل نازی آباد درجنوب تهران) حضوری موثر و چشم نواز داشته ولی همواره مغضوب دستگاه حاکمه تمامت خواه بوده و هست
کم - کم داری پر رو می شی
دمدمی عزیز مطالبت رو کامل خوندم. خیلی خوب از کلمات استفاده می کنی. امیدوارم به کارت ادامه بدی. کمی هم مواظب باش حتما موفق خواهی شد
سلام
سپاسگزارم از اینکه به دلنوشت قدم رنجه فرمودید و پیام گزاری شما مز ید بر امتنان شد.به حکم دید به بازدیدتان آمدم.
امیدوارم اگر دانشجو هستید اولو یت اولتان را درس قرار دهید چرا که من خود این دوران را به گونه ای سپری کرده ام .غم نان را دست کم نگیر ید مگر اینکه باد آورده ای در اختیار داشته باشید.که آن راهم باد خواهد برد.
در پیامتان متوجه مشکلی که ذکر کردید نشدم!
به هر حال نا امیدی گناهی نابخشودنیست اما اگر امیدوارید اولیت اول من درس باشد شرمنده ام من نمی توانم نفس کشیدنم را حتی برای اندکی به تعویق بیاندازم!
شما از بچه های تحکیمی سابق نیستید؟
نصیحت هایتان آشناست!!
اول سلام، مطلبتان در وب هرمز خواندم، عادتم نیست ولی دوست داشتم با این دوست دانشجویمان هم سخن شوم.
که هدف متعالی ادیان اسایش نیست، خوشبختی انسان است. (که همیشه در اسایش تعریف نمی شود.)
و در مورد این مطلب اخرتان، سوالی داشتم. راستی شما در هیئت محل یا لاقل در رادیو و تلوزیون (یازهرا) را نشنیده بودید !؟
این مطلب اخرتان را خواندم، فکر کردم خیلی حرفها برای گفتن خواهیم داشت. البته اگر با این گفتگو موافقید ؟