قدر برق

  آقا هرکس که نداند ایما که می دانیم این بی برقی از آنجایی که نیروگاه های برق آبی آب می خوردند آب نمی خورد! ناسلامتی عمری در این رشته پیر شده ایم و مدتی در یکی از همین نیروگاه های فکسنی مثلا اساسی شبکه کارآموز بوده ایم. و البته از ما بخواهید نظر کارشناسی بدهیم این است که بی برقی هم فوائد خاص خوداش را دارد مثلا اینکه ضریب حماقت، هنگام رای دادن کمتر می شود و دیگر اینکه قطع شدن برق ساختمان های دولتی سبب همذات پنداری مسئولین نظام با مردم شهید پرور سریلانکا شده در نهایت مقرر می فرمایند وام ۶۵ میلیون دلاری جهت توسعه صنعت برق، به این کشور دوست و برادر اختصاص دهند(روزنامه روز)؛ الان شاید بهتر همه متوجه شوند رها کردن ۱۶ طرح نیمه تمام دولت قبل در زمینه تولید نیرو یعنی چه و الخ.

  به هر حال آدم نباید ناشکر باشد!

[...]

  ما که فعلا مشکل برق نداریم، لم می دهیم جلوی کولر گازی VH1 و BBC World می بینیم؛ بقیه ملت هم که روزی چند ساعت خاموشی دارند به خودشان مربوط است.

روز و روزگارهایی، حالا بدون خسرو شکیبایی... چه تلخ.

                                                        

پ.ن: اعتبار سینمای ایران به امثال شکیبایی هاست، فردا پس فردا باید به گلزارها و زردها قناعت کنیم.

نیروی دریایی حافظ مرز آبی الله اکبر... زرشک!

  فردا ۱۸ تیر است، کاری نداریم که چند سال پیش در چنین روزی چه اتفاق افتاد که این کار دیگر کار ما نیست کار ما این است که یادآور شویم دقیقا ۱۸ تیر سالی که گذشت ایما به عنوان سرباز دیپلم(!) پا به پادگان نیروی دریای ارتش گذاشتیم و شدیم یک سرباز آموزشی تا بشویم یک تنفگدار دریایی!

  ایما یکی از جالب ترین سربازهای پادگانی چندهزار نفره بودیم. در بدو ورود تنها سربازی بودیم که تنهایی بدون اکیپ اعظامی نظام وظیفه وارد پایگاه شد و دلیل آن هم جا ماندن از اتوبوس نظام وظیفه بود، ایما جزو ۱۰-۲۰ سربازی بودیم که تا یک هفته با موهایی بلندتر از درجه دارها در پایگاه برای خودمان می چرخیدیم و تنها سربازی بودیم که یک سال از فرمانده گروهان کوچک تر و یک سال از فرمانده دسته بزرگ تر بودیم! از معدود سربازانی بودیم که تنها دوبار فحش نثار روح بلندمان شد یک بار گوساله و یک بار هم گوسفند، بقیه فحش های آبدار از سر مان بای پاس شد! و تنها سربازی بودیم که از رئوف ترین فرمانده بدترین کتک را نوش جان کردیم: پوتین حضرت دقیقا روی صورتمان فرود آمد!

  با همه اینها ایما از دو بابابزرگ به این طرف تنها پسر خانواده بودیم که رفت سربازی هرچند که فقط ۲ ماه آموزشی!