یک من ماست را که نمی شود با کره ازدواج کرد
تمام دردهایی که در کره خلاصه شده اند
همینکه اگزیستانسالیست می شویم
خراب شدن هایست که بر سر ماست های بیچاره
نخواسته ماست شده اند
چه کسی گفت تو شیری؟
۱- یک رمان چندصد صفحه ای همچون قصر با آن فضای تلخ کافکایی را تنها به امید پایانش می توان خواند. که اگر داستان های کافکا را مطالعه کرده باشید باید بدانید که پایان های او همواره تلخ و خشن هستند اما این پایان وقتی "غیر قابل تحمل" می شود که نه تلخ باشد و نه شیرین: دیروز قصر را تمام کردم چه تمام کردنی که داستان نا تمام بود و تو که از اول با قهرمان داستان همراه بودی احساس می کنی در آن محیط جهنمی رها شده ای. وقتی آن را تمام کردم به یاد زمانی افتادم که از دانشگاه اخراج شده بودم و در بروکراسی وحشتناک دانشگاه برای بازگشت احساس له شدن می کردم اتفاقا در همان حال روز رمان "محاکمه" را هم به پایان رساندم. یادش نخیر(مقابل بخیر!!) نه خواب داشتم نه خوراک، روزهای سختی بود...
۲- اگر ناشر رمانی "قطره" باشد، "سیمین بهبهانی" در تمجیدش نوشته باشد، و مهمتر از همه قیمتش ۱۵۰۰ باشد شما هم اگر باشید در خریدنش درنگ نمی کنید: اولین رمان از "میلان کوندرا"، "هویت" را شروع کردم. این یکی حتما پایانی دارد!!