تیم شرق در هفته نامه ای زرد

تیمی که ضمیمه های همشهری را منتشر می کرد پس از خروج از آن روزنامه، پای روزنامه ای را به مطبوعات کشاند که به گواه اساتید فن "اتفاق"ی بود در تاریخ ژورنالیسم فارسی. تحریریه شرق اگرچه همواره سعی در میانه روی و تاکید برجنبه های حرفه ای روزنامه نگاری داشت اما خیلی زود به ضرب توقیف آشفته گشت و از آن روز تا امروز آواره تحریریه های روزگار، همیهن و این اواخر، تجربه تایمز ایرانی –شهروند- را پشت سرگذاشت. تجربه های این تیم جوان اما باتجربه و حرفه ای نشان داد که در ایران، موفقیت و تیراژ مهمترین عوامل توقیف و خانه نشینیست. متاسفانه کار امروز تیم "شرق" به زرد نویسی در هفته نامه "ایران دخت" کشیده شده است؛ می گویند وجود زرد های حرفه ای در هرجامعه ای لازم اند اما نه با پتانسیلی ای که می توانست شرق را منتشر کند و تجربه ای چون "شهروند امروز" را داشته باشد. این مسائل کمتر دیده می شوند، چه اینکه واقعیت حرفه ژورنالیسم چیزی نیست جز: آینه ای تمام نما که "خود" دیده نمی شود. مطمئنا اگر مهندسی ارشد به رفتگری در یک سایت صنعتی گماشته می شد یا مدیری با تجربه خانه نشین، همه اینطور به سادگی از کنار آن نمی گذشتند.

همان تیمی که روزگاری به پاریس خبرنگار می فرستاد و تحویل قدرت در کاخ الیزه را اختصاصی گزارش می داد، نویسندگانی که پرونده های چند صفحه ای از دنیای دانش منتشر می کردند و اسناد سیاسی تاریخی را برای نخستین بار عرضه می کردند؛ اکنون مصاحبه ی نیک بخت را روی ویترین می گذارند و دماغ ستاره ها را سوژه می کنند.

اغلب همه از پایان یک نشریه می نالیدیم اکنون اما باید به خاطر انتشار "ایران دخت" نگران باشیم. آیا طلوع "ایران دخت" نشانه ی غروب تجربه ایست که از شرق آغاز شده  بود؟

عریضه ای کما فی السابق

- خواستیم چیزی بنویسیم که طبق معمول چیزی برای گفتن نبود منتها باید "چیزی" گفته شود. این چیز در گلو، دل، مغز یا هر قبرستان دیگری گیر کرده و باید بالایش آورد. پیش فرض ایما هم که برای زر زدن چیزی نیست جز چس ناله کردن. از خودمان می پرسیم: چرا این هم غصه بی مورد در حالیکه ظاهرا همه چیز روبراه است؟ به یاد آن گزارش می افتیم که می گفت مردم سویس شادترین مردم اروپا هستند، خودمان را با بدبخت ترین مردم اروپا مقایسه می کنیم... . 

- گاهی فکر می کنیم باید طیف گسترده ای از ابله ترین مردم، آنهایی باشند که دَم از تفکر مفت مثبت می زنند. 

- به قول وودی آلن: من عادت دارم نیمه پرلیوان را ببینم اما نیمه ای پر از زهرمار. 

*          *          * 

زمستان زیبا هم رفتنی شد... 

تصویری از امروز منهتن - BBC News 

 

-----مطلب مرتبط----- 

یادداشت افسردگی و انسانیت در سایت رخداد

وقتی یک دولت حقیر می شود

  نیچه حرف جالبی می زند، به زبان خومانی: می خواهی بزرگی یکی را بسنجی؟ دشمنان اش ا ببیین! می دانیم سخت اما شده برای چند لحظه نگاهی به تلویزیون های مثلا سیاسی ایرانی در آمریکا بیاندازید تا درستی حرف نیچه برایتان ثابت شود.    

  تلویزیون بی بی سی فارسی خبرجالبی از هم ولایتی نیچه می دهد: مهمان رسمی جمهوری اسلامی "گرهارد شرودر" صدراعظم پیشین آلمان در تهران و در حالی که مهمان رسمی تر احمدی نژاد است "هولوکاست را واقعیتی تاریخی و انکار آن را بی معنا می داند". اکنون بیاد بیاورید آمادگی احمدی نژاد با چالش با هرکسی که ادعایی در این زمینه داشته باشد.

 

---------- 

پ.ن: مدتیست نصیحت خورمان ملس شده مثل اینکه! هرکه از راه می رسد از دوست و دشمن، پیر و جوان،[...] خان عمو و خان دایی زبان به نصحیت ایمای حقیر می گشایند. ایما از این همه عزیزان و سروران گرامی که قابل دانسته دقایقی چند لب به نصیحت، تهدید، تهمت و... تحقیر ایما گشوده اند کمال سپاس را داریم. عرض می کنیم: 1. خودفروختگی برای من ایرانی امروز چه معنی دارد با ذکر مثال توضیح دهید(5 نمره). 2. از کی تا حالا صدا و سیما آنقدر ارج و قرب پیدا کرده که اسم اش در کنار بی بی سی بیاید. 3. با ذکر مثال تئوری توهم توطئه در مورد تلویزیون بی بی سی فارسی را نقض کنید(15 نمره).