از عجایب

۱. اینکه برای کوتوله های سیاسی این طرف و آن طرف از بیم جان سگ می دوانند و سرتیم حفاظت بزرگمردی مثل میرحسین را به بند می کشند عجیب نیست، که این بزرگوار ملتی برای حفاظت در اطراف دارد؛ اما عجیب اینجاست، کسانی که ادعای نمایندگی ملت را دارند و مشخص است هر یک با چه تعداد رای به مجلس راه یافته اند برای کسی مقدمه محکمه ردیف می کنند که بنابر آمار دولتی(که هر روز آفتابی می آید دلیل بر آفتاب راست گویی آن) 14 میلیون رای دارد. 

 ۲. در آستانه زادروز مصدق بزرگ، این همانند سازی ناخودآگاه در ذهن ات شکل می گیرد که چقدر تصویر سخنرانی مصدق در حلقه مردم شبیه به سخنرانی موسوی باز در حلقه مردم است! مرحوم مصدق هم با آن مجلس کذایی مشکلاتی داشت!

دکتر مصدق در جمع ایرانیان میرحسین در جمع ایرانیان

چهارشنبه، سور سبز سیاست خواهد شد؟

"سور سیاست"* بر چهارشنبه سبز. وقتی باران سیاست بر آبجکتی تاریخی-نخ نما** بریزد گویا آن را نه تنها نو بلکه هویتی جدید می بخشد، هر "رویدادی" در چهارشنبه سوری امسال البته در تاریخ ماندگار خواهد شد(شاید!) که چه بسا خواستگاه اجتماعی جشن را به کلی تغییر، دهد. ایما فکر می کنیم وقتی تعزیه خوانها هم در دوره پهلوی اول، به تعزیه خوانی خود می پرداختند و گوش بهدهکاری برای تهدیدها نداشتند همین حسی را داشتند که فردا خیلی ها خواهند داشت!  

 

پ.ن: همه اینها را گفتیم... تنها برای این بود که تنها دماسنج خود را محکی زده باشیم والا برای نوشتن این چند خط چند دقیقه هم تامل نشد: این روزها فرصت تفکر نداریم.

*ایما کم کم اک به این معتقد می شویم که سیاست تنها زمانی "رخ" می دهد که عرصه، به قول مبتذل مجریان سیما "صحنه" پر شود از حضور آگاهانه وار "مردم". 

**انصافا که در این چند سال اخیر نسل ایما گند زد به هرچه سور و چهارشنبه سوری، از این گذشته ایما سراسر با این تیپ ناسیونالیست بازی های فانتزی مشکل داریم. 

خارج از دستور: یک دمدمی وقتی دو نفر از استراتژیک متحدان اش را از دست بدهد... هی... غصه می خورد و می داند و برای غصه خوردن بهانه ای خوب می یابد: عبداله دیگر در "دمدمی" نمی نویسد و آن دیگر رفیق شفیق در "رخداد". سال آینده سال سختی برای زندگی بلاگی ما خواهد شد. این را وقتی دانستیم که انتخابات و پس از آن... اجازه بدهید حرفی نزنیم. دلمان برایتان در اینجا تنگ خواهد شد.

حفظ قدرت به هر قیمت

1- اواخر عمر رژیم قبلی، حکومت که دید تظاهرات ها بر علیه اش روز به روز بیشتر می شود دست به ابتکار عمل زد و تظاهراتی در دفاع از "قانون اساسی" و برعلیه انقلاب یا به گفته صدا و سیمای رژیم قبلی آشوب طلبان(همچنین عوامل کمونیست یا انگلیس! هم می گفتند) راه انداخت که همزمان بود با دولت بختیار، بختیار البته از رانده شده های جبهه ملی بود که همچنان سنگ مرحوم مصدق را بر سینه می زد و ادعای مبارزه با فساد داشت. وی برای اینکه ثابت کند بر قول اش استوار است و بر سرپردگی و قدرت طلبی خود سرپوش بگذارد از سویی ادعای دفاع از قانون داشت و انقلابیون و شخص آیت الله خمینی را غیر مستقیم آشوب طلب می نامید و مدام آنها را به احترام به قانون فرا می خواند و سوی دیگر دست به بازداشت و زندانی کردن بسیاری از مدیران و سران دولت های قبلی زد بلکه بتواند اعتباری برای خود فراهم کند؛ عملی که البته دولت های قبل از وی پیش قدم بودند!

جالب است بدانید در کتاب های تاریخ به نقل از شاهدان عینی و گزارشگران آن روزگار نوشته اند تمام حضار در آن تظاهرات حکومتی از خانواده های نیروهوایی ارتش بودند که در نیروهای سگانه ارتش دردانه حاکم وقت بحساب می آمد. آن تظاهراچی ها همگی با اتوبوس های ارتش به خیابان آورده شده بودند، با این وجود جایی خوانده نشد که آیا صدا و سیما تفسیر و گزارش هایی در مورد آن تظاهرات پخش کرد یا خیر، به هر حال حدس زدن اش چندان دشوار نمی نماید.

اما نمونه جالب اش البته در تبریز رخ داد که بعد از نهضت ۲۹ بهمن ۵۶ استاندار وقت تظاهراتی حکومتی برضد آن به راه انداخت، حال اگر نهضتی های ۲۹ بهمن با باتوم و گاز اشکاور و بعضا زندان و شکنجه پذیرایی شدند آنها که به دعوت استاندار لبیک گفتند هر کدام ۵۰۰ تومان پاداش گرفتند، یحتمل اگر ساندیسی آن زمان وجود می داشت در میان آنان این هم توزیع می شد.

2- تدبیر دیگر حکومت وقت برای تخریب چهره انقلابیون استفاده از زنان خیابانی برای توزیع اعلامیه های آیت الله خمینی و طالقانی بود، مشاهده شد که مرسدس های ساواک بیانیه های جعل شده را به روسپی ها می سپردند تا پخش کنند، ببینید و تعجب نکنید از اینکه بعضی ها برای حفظ بقا دست به دامان فاحشه ها شوند! مشابه اش را در سال 76 برای تخریب چهره سیدمحمد خاتمی در سناریویی که به کارنوال عصر عاشورا مشهور شد به وضوح، مجددا مشاهده شد، و باز تکرار شد چنانچه چندی پس از آن در محرم 79 تصاویری زننده از زن رقصان و مرد برهنه از همین صدا و سیمای به خانه های میلیون ها ایرانی رفت. استفاده ها می کنند این جماعت از عاشورا چنانکه که حتی خود یزدید هم چنین کرد وقتی لب به لعن قاتل حسین گشود!

3- استفاده از دین برای سرکوب و تخریب چهره ها [...] البته که ریشه در رژیم قبلی دارد و کلا روش های ضداخلاقی و استبدادی منحصر به این و آن رژیم نیست منطق "حفظ قدرت به هر قیمت" چنین ایجاب می کند. ما و شما هم قدرت انحصاری در کف داشته باشیم چنان کنیم که می کنند و می کردند.

اتفاقا روز عاشورا بود که پدر بزرگ خاطرات از مبارزات می گفت و آن رفقای مذهبی اش که چون مخالف شاه بودند کمونیست نامیده شدند! و آنها که خبر دارند و یا خبردار شده اند می دانند که زدن برچسب "توده ای" یا "کمونیست" به یک مبارز در جامعه فوق العاده مذهبی پیش از انقلاب چه تبعات اجتماعی سنگینی برای افراد می توانست به همراه داشته باشد. همینطور که برچسب توهین به عاشورا و دیگر از این برچسب ها.

4- در منطق حفظ قدرت به هر قیمت نخستین قربانی اخلاق و آخرین اش البته خود انسان است پس از آن مرزی دیگر باقی نمی ماند. می گویند قاتل پس از اولین جنایت بقیه اش را بدون عذاب وجدان انجام می دهد، مسئله کماکان باقی توجیه جنایت برای این و آن است.

5- کسی فکراش را نمی کرد پس از سی سال نیاز به مرور این مستندات باشد. همانطور که کسی فکراش را نمی کرد پس سی سال نیازی به ریختن خون در محرم الحرام باشد.