قسمتی از رنج نامه رضا خجسته رحیمی- عضو تحریریه شرق

توصیه من این است که این یادداشت را به صورت کامل بخوانید اگر فرصت ندارید این قسمت ها را حتما بخوانید:                                                             

از وبلاگ نیک آهنگ کوثر

   خسته‌ام؛ خسته‌ام و عصبانی. از این تحلیل‌های سست مایه و از این کارشناسان همیشه حاضر، عصبانی‌ام. عصبانی‌ام و خنده‌ام نمی‌آید. اما این کارشناسان ، سخن به طنز می‌گویند. خواهش می‌کنم، خواهش می‌کنم یکی به آنها بگوید که سخن به طنز نگویند. نگویند که شرق توقیف شد چون به فلان کاندیدا رای ندادید. نگویند که شرق توقیف شد چون به فلان دسته از سیاستمداران، بی اطمینان شدید. حوصله خندیدن ندارم.

   شوخی را بگذارید برای بعد. راستی، یک سئوال دارم! بگویید ببینم، آیا شما، خود به این چیزهایی که می‌گویید و می‌نویسید باور دارید؟ به صحبت‌هایی از این دست که: « توقیف شرق تنیجه سیاست تحریمی‌هاست» ، « ما که گفتیم درپی حاکمیت یکدست، جامعه مدنی را هم یکدست می‌کنند» ، « دیدید که نفس کشیدن را هم غیر ممکن ساختند» و...

   آخر عزیزان، مگر شما خدای ناکرده هوش و حواس از سرتان رفته است، یا که پیش از این خواب بودید و چشمانتان بسته بود و اکنون چشم گشوده‌اید و ذهن‌تان از حافظه تاریخی کوتاه است؟ چقدر فراموشکار شده‌اید! همایش مشروطه پیشکش، یک همایش بگذارید تا عده‌ای بیایند و شرح هشت ساله عملکردتان را و اصلاح طلبی نیمه‌کاره ‌تان را بدهند و هوشیارتان سازند. یک همایش بگذارید و از چهار انسان عاقل و بالغ دعوت کنید تا بیایند و به یادتان بیاورند که توقیف فله‌ای مطبوعات، جزئی از تقویم اصلاحات است. لطفا از آنها بخواهید که شرحی هم بدهند برایتان از داستان اصلاح قانون مطبوعات و حکم حکومتی. خدا رحمت کند مرحوم " سید علی اکبر موسوی خوئینی" را که آن روز می‌خواست با آبستراکسیونی آن مجلس فرمایشی را تعطیل کند و فلان بزرگ اصلاح طلب و فلان اصلاح طلب پیر، او را از آن کار بازداشت.

[...]

   یک سوال دارم. آیا اگر ما به کاندیدای شما رای می‌دادیم اکنون ایران گلستان بود و بهشت امن ناقضان حقوق بشر نبود؟ مزاح نفرمایید لطفا. چرا که از قضا اگر کاندیدای شما اکنون رئیس‌جمهور می‌بود، ما هفته پیش به‌جای جشن سالگرد شرق، باید مجلسی در یک‌سالگی مرگ شرق برپا می‌کردیم. تازه دردمان هم دوچندان می‌بود. هم باید از درد «توقیف» به خود می‌پیچیدیم و هم از «سکوت مصلحت‌جویانه رئیس‌جمهور اصلاح‌طلبان پیشرو».‌ راستی یکی پیدا شود و به ما بگوید که آن کاندیدای پیشرو، اصلا اگر قرار بود مقابل «اوامر ملوکانه» بایستد، ماه پیش چرا به ضیافت «صاحب ملک» رفته‌بود و چه کارش با آنجا بود؟ آخر چرا کاری می‌کنید که این زبان ما باز شود؟ ما یک چندی است که قصد کرده‌ایم لباس انتقاد از تن بیرون آوریم. چندی بود که تصمیم گرفته بودیم، دستی به سرو روی شما نکشیم. اما این دیگر مردانه نیست که ما هیچ نگوییم و شما مدام مزاح بفرمایید. تمام شد آن دورانی که باب شرق به روی این تحلیل‌های بی‌حساب گشوده بود و دست‌ها نیز کوتاه در پاسخگویی. اکنون دیگر، یک با یک برابر است. ما هم که چیزی برای از دست دادن نداریم و ضرورتی هم برای مصلحت‌سنجی و محافظه‌کاری در نوشتن وجود ندارد؛ که اگر قرار باشد این نوشته‌ها استعفانامه یک روزنامه‌نگار خسته از «روزنامه‌نگاری سیاسی» باشد، تندتر و تیزتر نیز باید نوشت.   

[...]

مدیر مسئول شرق در گفتگو با "روز": شرق رفع توقیف می شود.

علایم حیاتی در شرق- وبلاگ ۱۹۸۴

تحریریه شرق به دنبال یک خبر- وبلاگ آذر

نظرات 11 + ارسال نظر
آناهید چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 16:49 http://www.Aligator1385.blogfa.com

سلام‌چه‌خبر؟
من‌نتونستم‌‌ کامل‌بخونم‌اما‌جالب‌بود!
از‌کتابه‌ چه‌ خبر؟

نرگس چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 17:41 http://nargesb.blogsky.com

میشه به من بگین دلیل اصلی و واقعیه توقیف شدن روزنامه ی شرق چی بود؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 17:56

تو هنوز آدم نشدی؟! باید مثل دانشگاه بگیرن زیر مشت و لگد تا عقلت سرجاش بیاد و به گه خوری بوفتی صهیونیست لعنتی. ۴ سال پیش که یادت نرفته ها؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 19:25 http://rainyweather.blogsky.com

سلام
آره متاسفانه آدمهای به نوعی تنها دور و برمون کم نیستند.امیدوارم بتونی دوستی های قبلیتو حفظ کنی و دوستهای جدید خوب هم خیلی سریع پیدا کنی.
موفق باشی

مازیار چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 22:17 http://lifeandme.blogsky.com/

سلام. مطلب قشنگی رو عنوان کردی. ولی بدان که حافظه ایرانیان قوی است و هیچ کدام از رفتارهای این رژیم را فراموش نمی کند. هنوز داغ قتلهای زنجیره ای تاره است. هنوز جوابی از سوی حکومت داده نشده که بدانیم سعیدی سیرجانی به چه علت فوت کرده است. باید بدانی که شکر خوردن مختص این آدمها است و میل باطنیشان این است که همه را با خود هم سفره کنند. ولی چون کسی را نمی یابند توان تحمل دیدن خود را هم از دست می دهند و کافی است آیینه ای به دستشان بدهی تا ببینی چطور از دیدن خود وحشت می کنند. جای تاسف است. واقعا ار روزنامه سلام تا شرق چه زمان کوتاهی گذشته است. ارتجاع سیاه را اکنون می توانی بفهمی. چیزی که شاید در سال ۵۷ کمتر کسی به فکرش می رسید که به عمق معنی آن دقیق شود.

صادق جم چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 22:25 http://blognevesht.com

رنج‌نامه‌ای بود رنج‌آور.
محکومیم که بخوانیم و رنج بکشیم. پس خواندمش!

باربد چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 22:57 http://www.your-jojo.blogsky.com

سلام مرسی از نظرت
ولیمن بر عکس شما شلوغی رو دوست دارم

سمفونی شعله ها پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:21 http://symphony-sholeha.blogsky.com

سلام
مرسی بهم سر زدی
فقط اینو بگم که سگ زرد برادر شغاله

اتحادیه وبلاگ نویسان منتقد حکومت پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:55 http://etehadiye.net.tc

دورود
اتحادیه وبلاگ نویسان آماده همکاری با وبلاگ خوب شماست . در صورت تمایل لینک و لوگوی اتحادیه در وبلاگ خود قرار دهید و سپس به اتحادیه گزارش .
سپاس و به امید همکاری

آناهید پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 13:09 http://www.Aligator1385.blogfa.com

حسین آقا
این کتابو ( رمز داوینچی) یکی از نزدیکامون داره !
وتازه بهتر از اون کتاب اوریانا فالاچی رو برادرم خیلی وقته که
خریده اما نمی دونم چرا به من نگفته بود .
به من نگفت که از کجا خریده ! اما اگه بخوای می تونم بهت
امانت بدم .موافقی؟!

علی پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 13:26 http://alihagh.blogfa.com

لینک دادم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد