من آیا منم؟!

  ما شهروندان طبقه متوسط و تا حدودی اهل مطالعه در ایران تکلیفمان زیاد با دوربرمان،‌ جامعه مان حتی جهان و خودمان هم معلوم نیست به قول شایگان در وضعیت "نه هنوز، و هیچ وقت دیگر" به مهنای نه هنوز مدرن شده ایم و هیچ وقت دیگر سنتی نخواهیم شد، گیر کرده ایم و اگر کافکایی بخواهیم صحبت کنیم: گریزی هم از آن نیست!!

  تا دنیا بر این پاشنه بچرخد ما هم در همان تعلیقی که گفتم اسیر خواهیم ماند. در واقع مشکل از ماست که کمی عاصی هستیم نه چیز دیگر خوب که به مردم نگاه می کنی می بینی همه دارند مثل بچه آدم زندگیشان را می کنند این وسط ماهایی که هنوز دستمان به جیب مبارک پدر است و لقمه های اطعمه های لذیذ مادر در دهان گهگاهی پکی به سیگار می زنیم که: ای این هم شد زندگی؟! و بدین ترتیب ما از نگاه همان مردمی که مثل بچه آدم زندگیشان را می کنند، فقط ژست روشنفکارنه می گیریم هرچند که من اعتقاد همین هم هستیم (شکر خدا داستان روشنفکر و دانشجو هم امروز به جایی رسیده که دیگر ادعا کردنش سبب فخرفروشی نمی شود).

  این همه گفتم که بگویمتان از ادبیات همین الکترونیک نوشته ها و زمینه هایی که در آن می نویسم بدانید که بشدت بین زمین و آسمانم و تکلیفم با خودم هم معلوم نیست روزی بدتر از عرفای دوآتشه در خلوت تنهایی خدا-خدا می کنم و زار می گریم و روزی دیگر خدا و پیغمبر و جد و آباد خودم را هم زیرتیغ جراحی می برم. و این نه چند شخصیتی  که اصلا بی شخصیتیست همان که یار غارم عبداله گفت. از شما چه پنهان این روزها از همه چیز و همه کس می ترسم هرکس که نام اندیشه را برزبان بیاورد هم آتش خوفی شدید در من می افروزد هم جاذبه رجایی عزیز!(چرت و پرت می نویسم نه؟!) اسلام، بودا، خدا،‌لیبرالیسم،‌ فلسفه،‌ کوفت ذهر مار... اینها همه هستند و من خیلی هاشان را دوست دارم اما حقیقت این است که من به سمت هیچکدامشان نرفته ام. این است که تاثیر دیگران بر "من" فعلی آنچنان که انتظار دارید نیست اما اگر بخواهم لیست کنم که کار سختی هم نیست و دل شما را نمی شکنیم و چس کلاس هم نمی گذاریم: ۱- پدرم، ۲- پدربزرگم، ۳- علی شریعتی، ۴- مارشال برمن، ۵- صادق هدایت.

  و بدین ترتیب خواندید مرا و اجابت کردم شما را!(قابل توجه عبداله و فیلزپی) سنت شکنی هم نمی کنیم چون این روزها همه مشغول درس و مشق هستند، این سوژه را بگیرند و بنویسند تا آخر امتحانات بگذارند در بلاگ و بروند مرخصی. پس ایما هم بنابر سنت حسنه بلاگستان بیداد ، مرگ قسطی و آبی بی کران را دعوت می کنم تا ایشان نیز اجابت کنند ایما را!

نظرات 14 + ارسال نظر
عمو یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:21 http://www.pardiseshgh.blogsky.com

عمو جون سلام ...موافقی باهم تبادل لینک داشته باشیم ... البته من شما رو لینک کردم

مژگان یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:08 http://paaarvaz.persianbloge.com

خیلی جالبه. از هر دری گفتی. به نظرت دنیا بر این پاشنه بچرخد یا نچرخد؟

مسعود یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 13:48

اگه بندری بزنگ۰۹۱۷۱۵۹۹۷۴۵

سورنا یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 14:31

اولا ْ تو گه خوردی سیگار کشیدی ! دوماْ این تاثیر پذیرفتن از اشخاص مختلف و متضاد منجر به بوجود آمدن نوعی پارادوکس در آدمی می شود.از من نصیحت سعی کن بیشتر رئالیست باشی . والسلام

باکره یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 17:47 http://www.bikere.blogfa.com

سلام

از آشنایی باشما و وبلاگتان خوشحالم

خوشحال ترم به منم سر بزنید

روح اله یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 18:12 http://bidad.persianblog.com

آقا دعوتتان را به زودی اجابت می کنم...

کوروش یکشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 19:11 http://eteraze-moalem1.blogfa.com

ازادی
-------
ما به خون خود,میهن
سرخ و دامنش سازیم
پر ز لاله ی صحرا
باغ و برزنش سازیم
*****************
هموطن بپا خیز تا
در برابر دشمن
این درخت ازادی
بهره ور ز تو و من
******************
جان فدا برایش کن
تا رهایی میهن
گر بپا شویم با هم
تخت دشمن اندازیم
******************
گر چه دشمن ماها
اسلح بر کمر دارد
در برابر دشمن
هموطن اثر دارد
******************
جان فدا برایش کن
تا رهایی میهن
گر بپا شویم با هم
تخت دشمن اندازیم
گر بپا شویم با هم
تخت دشمن اندازیم...
ما پیروزیم چون حق با ماست.

آرش شعبانی دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 00:23 http://kamanearash.mihanblog.com

متاسفانه در ایران اگر بخواهی موفق باشی باید چند شخصیت داشته باشی گاهی اوقات با هیچ کدام هم کنار نمی آئی. البته من این مشکل راتاح دودی حل کردم و می شود گفت با آن کنار هم آمده ام
راستی این دمدمی عبدالله خودمان است؟

محمد نورعلی دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 00:56

اندر عجبم که من توام یا تومنی !

عبداله دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:44 http://damdami.blogsky.co

تو ادم رک و صادقی هستی یا به قول استاد کزازی پوزباز حرف میزنی.برا همین هم جامعه امثال شما رو تحمل نمی کنه.چون اینجا همه نقاب رو صورتاشونه.بی خیال بقیه خودتو عشق است

گواش سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 21:14 http://guash.blogsky.com

خوندم و با همه‌ش تقریبن موافقم. فقط در مورد تاثیر بقیه نمی‌تونم چیزی بگم. راستی: خود این نوشتن ما و نقل قول‌هامون یعنی یه‌جور روشن‌فکری دیگه! آقا آبگوشت رو عشقه به خدا!

کوروش سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 21:52 http://eteraze-moalem1.blogfa.com

خدا خراب کند خانه کسی که مملکتی
برای مصلحت خویش خوان یغما کرد

افسوس که از چاله به چاه افتادیم
از اوج سحر به شامگاه افتادیم
رفتیم به جستجوی راهی بهتر
گم کرده جهت به کوره راه افتادیم
این بود نتیجه ندانم کاری
بیچارگی و اسیری و غمخواری
هشدار که گرگان به کمینند هنوز
این قوم ندانند به جز مکاری

ناما جعفری پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 20:22 http://www.koko61.blogfa.com

سلام دمدمی عزیز...چطوری.خوشحالم وبلاگ رومی بینم......نشسته ام کنارگوش ماهی ها/ کور شوم / دریا

به پیرزن ها نگاه می کنم به پیرمردها/

به حافظه سردم که نهنگ است/

به خواب های دختری که دیروز برایش ودکا آورده ام/به امیددیداری دوباره

دمدمی پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 20:42

از این دنیا بخواهم با چیزیش حال کنم بحث های علمی است که با شوهرخاله ام دارم گفتم اسم اش را ننویسم که زیادی فامیل بازی می شود!
ولی کم تاثیر گذار نیست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد