این روزها که درس ها امان می برند و کالیبرها را تنگ می کنند شب که می شوند فرصت پیدا کنم از کنج خانه به "صحرا" می روم و "گوسفندان" مشغول "چرا" را می بینم، از ریلکسی آنها کمی ریلکس می شوم. در همین اوقات از عامل سرطان استعمال می کنم ضمن اینکه با animals پیک فلویک هم حال می کنم و پس از این همه کافی نتی پیدا می کنم "همین ها" را می نویسم و با کامنت های شما عشق می کنم. این روزها، روزهای خوبی نیستند اما بلاخره هستند! باید باهاشان کنار آمد.
کسی تو را درک نمی کند. من می فهمم. ای بدبخت...
سلام
ممنون که دعوتم کردی! از دیروز تا حالا دارم فکر میکنم چی بنویسم! تنها افرادی که به ذهنم می رسید کسانی بودن که تاثیر منفی روم گذاشتن!!!
حالا باز فکر کنم ببینم به جایی میرسم یا نه.
راستش این نیست که بگویی کسی درکت نمی کند. مسئله این است که درک کردن دیگران دردی از تو دوا نمی کند.
مگه من مردم! بد بخت گوسفندان که نمی تونن سیگار بکشن!
سلام
ممنون که بهم سر زدی