یک ترس قدیمی

  هرچقدر به روز کنکور نزدیک تر می شوم ترسی که نمی دانم یکدفعه از کجا سروکله اش پیدا شد بیشتر می شود. این چندمین بار است که کنکور می دهم. ترس ایما از کنکور همانقدر عجیب است که ترس زائو از زاییدن شکم نهم!

نظرات 7 + ارسال نظر
منتظر سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 14:43 http://hamid25.persianblog.ir

سلام. راستش متوجه نشدم منظورتون کدوم کنکوره؟!

مرجان سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 15:29 http://myn.blogsky.com

کنکور چی میخوای شرکت کنی تو کچل ؟ کنکور سراسری یا کنکور ارشد مرشد چیزی ؟

از کجا فهمیدی که زائو واسه شیکم نهم بازم میترسه ؟ :دی

الف.کاف سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 19:58

عجب!

jouker چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 20:25 http://jouker.blogsky.com

فقط مختص به تو نیست. فکر کنم واگیرداره....

سارا چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 23:01 http://www.irsedna.persianblog.ir

آه... منم دفترچه کنکور ژر کردم دو هفته پیش! از همان زمان آرامش از خواب هایم پر کشید!! اَاَاَه

مرجان جمعه 2 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 20:00 http://myn.blogsky.com

میشه بگی کجایی کچل ؟ کجا داری آتیش میسوزونی ؟ :دی

الهام شنبه 3 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 00:24

ایندفه تشبیهت زیاد دقیق نیست
ایراده فنی داره فک کنم
یعنی ترس با تجربه باید از بین بره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد