به مناسبت سالگشت آمدن در دنیا: ایما و بچه های شما

خیلی پیشترها، بچه که بودیم اگر پدری، یا مادری بچه های خود را مهندس و دکتر صدا می زدند؛ آقاجون ایما روزی ما را صدا زدند و گفتند "تو می خواهی چکاره شوی؟" تا همان صدایم زند و با دادن حق انتخاب به نوعی دیکتاتوری پدرانه را در تعلیق گذاشته باشند. ما که از دکتر –منظور پزشک- جماعت که با زدن آمپول رنجی بر رنج های بشری می افزودند، بدمان می آمد و می آید قید این یکی را زدیم، مهندس هم تا آن زمان ندیده بودیم و از شان والای آن در جامعه ایران خبر نداشتیم البته اگر هم داشتیم توفیری نداشت که ما آدم های "بزرگی" را همیشه دوست می داشتیم که ماشین های بزرگی را هم می راندند، در چشم ما این عظمت بود و ارزش پس بلافاصله گفتیم: راننده تریلی!

خانم والده البته مثل پدر نبودند و نیستند، ایشان ما را صدا "فتنه" صدا می زدند نه عضوی از آن مثلا سر یا ته عینا ما را خود فتنه می دانستند. وقتی انداختمان در انفرادی به خود گفتیم: عجب!

 [...]

نتیجه گیری تربیتی: اگر بچه ندارید و ایما را بیشتر از احمدی نژاد دوست دارید تا جایی که می توانید سعی کنید بچه دار نشوید و به زندگی بی نمک اکتفا کنید به از اینکه زبانمان لال فشار خون به جانتان بی افتد اگر هم احمدی نژاد و نمک را دوست دارید پس به مقدار لازم به زندگیتان اضافه کنید فقط اینکه مراقب باشید چه صدایشان می زنید ممکن است روی بچه بماند. و دگر اینکه دمکرات بودن را در محیط خانه و اصولا هر محیط دیگری کنار بگذارید این فکلی بازی ها را. آچار و اهمتر و کچ و سیمان دور و بر بچه بریزید تا از بچگی عمله یا همان مهندسی که اینها می گویند بار بیاید و دست آخر این توصیه را جدی بگیرید: هرگونه کتابی را از دسترس کودکان دلبندتان دور نگه دارید حتی فال حافظ یا آشپزی، باور بفرمایید از همین جاها شروع می شود. اگر دست اش قلم دید از روی دلسوزی دست اش را قلم کنید[...].

نتیجه گیری پزشکی: [...] بعضی چیزها ممکن است ژنتیکی باشد، در این صورت انتخاب با شما نیست اصلا بچه دار نشوید، آن طفل معصوم چه گناهی کرده؟
نظرات 3 + ارسال نظر
داداش حسن سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:02

ما احمدی نژاد را دوست نداریم ولی به خاطر تو هم شدده جلوگیری می کنیم که بچه دار هم نشویم . البته ما خودمان نان دانه ۸۰تومان گیرمان نمی اید چه برسد به این طفل معصومی که بخواهد به دنیا بیاید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:02

فرزانه مرادی چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:47 http://ashikaaa.blogfa.com

ما بر گشتیم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد