۱۸ تیر

  دانش آموز سال سوم دبیرستان، تابستان خوبی را با تفریحاتی عالی در کیش شروع می کند، وناگهان خبر...

خبرها که از شروع پخش آن دقایقی گذشته است دقیقا از جایی آغاز می شود که: ... بنابر گزارش ها دانشجویان از شعارهای... و ... استفاده می کنند... او تا به حال انقلاب ندیده بود.

  این داستان ایما در ۱۹تیر ۷۸، روزی که اعتراضات آرام دانشجویی نسبت به تعطیلی روزنامه "سلام" از دانشگاه به خیابان کشیده شد. چند سال پس از آن فاجعه ایما وارد دانشگاه شدیم، اگرچه به هنگام وقایع ۱۸ تیر و روزهای پس از آن دانشجو نبودیم اما بنابر شوک خبری که شرح آن را خواندید بشدت خود را درگیر آن می دیدیم و از آن روز تا امروز نوستالژی به ۱۸ تیر و آن روز هنوز در ایما قوت دارد هرچند که آن زمان در بیانیه هایی خام، ویژه نامه ها و سایر فعالیت های دانشجویی علل وقوع آن را با دلایل اتفاقات ۱۶ آذر یکی می دانستیم‌، به مرور اما فهمیده شد که داستان چیز دیگریست.

  سال هایی که هنوز جامعه دانشجویی کشور به ابتذال روزمرگی دچار نشده بود، یکی از انجمن های متحد [...] پلاکاردی "در نمایشگاه ۱۸ تیر" نصب کرده بود که این شعر مرحوم بهار در آن نقش بسته بود:

شاه مست و شیخ مست و شحنه مست / مملکت رفته زدست

هر دم از دستان مستان فتنه و غوغا بپاست / کار ایران با خداست

خودفروشی اصلاح طلبان

  ایما هرچقدر هم خفه خون بگیریم و لب از لب تکان ندهیم نمی توانیم تا این مدتی که به زمان برگزاری افتضاحات مجلس هشتم باقی مانده زر نزنیم. ناسلامتی خودمان روزگاری درگیر همین قضایا بودیم. گوش شیطان کر همچنان هم خواهی نخواهی هستیم. الحمدالله... خدا را شکر که حکومت قلبا میانه خوبی با "حضور پرشور" ندارد. ایما هم در راستای تحقق مکنونات قلبی حضرات چندتا فحش نثار اصلاح طلبان -بخوانید قدرت طلبان- می کنیم. بلکه اینگونه خودمان و فقط خودمان کمی راحت شویم که نه سودای اصلاح و انقلاب و از این گه خوری ها در سر داریم و نه روشنگری و این قرتی بازی ها.

"ما از مردم عزیز ایران می خواهیم هوشیارانه مراقب حرکات اختلاف افکنی باشند که از سوی اقتدارگرایان و گاه حتی به نام اصلاح‌طلبی انجام شده است و می‌شود . نام‌های غلط انداز، شعارهای انحرافی و چهره‌های با نقاب سبب نشوند تا کسانی با هجوم به اندیشه و گفتمان خاتمی و آرمان‌های روشن اصلاحات به مخالفان اصلاحات کمک کنند و در این شرایط دشوار سیاسی راه را به سوی حاکمیت یکپارچه تر اقتدارگرایان بگشایند." این قسمتی از بند پایانی بیانیه به قول خودشان "تحلیلی" جبهه مشارکت بود. گویا حضرات فراموش کرده اند که برای به قول خودشان "اقتدارگرایان" هیچ کس مثل خاتمی خوش خدمتی نکرد. مگر انتخابات مجلس هفتم دست کمی از این انتخابات داشت؟ ایما واقعا نمی دانیم این اصلاح طلبی چه [...] قرش را برای ملت بیاید. حضرات مشارکتی ول کنید این چرت و پرت ها کمی خفه خون بگیرید بگذارید به درد خودمان بسوزیم. مگر در ماه عسل سیاسی خود شما چیزی غیر از همین "حاکمیت یکدست" وجود داشت؟ شده اید مثل [...] که هرچقدر مشتری طلب قیمت کمتری می کند شما نه نمی گویید. تئوریسین های اصلاحات! [...]

[...]

  ای خدا سرانجام کار چنان کن که آن بالا مالاها همه راضی باشند و ایما این پایین با نفسی که می آید و مرود دلمان خوش باشد. رستگاری پیش کش.

توضیح: این پست به صورت آن لاین از ذهن به کیبورد منتقل شده است.

جنتلمنی به نام مهندس بازرگان

  تاریخ اخیر ایران را که مطالعه می کنی بنظرم تنها چهره ی شاخصی که آدم را به یاد اسطوره: مصدق می اندازد بازرگان است. مگر خرده پوپولیسم آن رهبر ملی را فاکتور بگیریم و اندیشه دینی و حتی مبارزات ایدئولوژیک را به آن بیافزاییم که این خود تو را به یاد علی شریعتی می اندازد. اما برخلاف شریعتی مرحوم بازرگان اگر مبارزی ایدئولوژیک بود در آن جانب عملگرایی را نیز نگه می داشت و اگر در عرصه سیاست بازی می کرد عمل اش چنان بود که یک حرفه ای.

مهندس بازرگان در جوانی

  شگفت اینکه در هر دو او یک بدعت گذار محسوب می شود: در سیاست صداقت را رها نکرد و در مشی ایدئولوژیک خود هیچگاه به دام تگماتیسم نیافتاد.

  وقتی در آنچه از زندگی او تعریف می کنند و نیز سخنان اش دقیق می شوی عجیب وسوسه می شوی که غیر از کلیشه لیبرال چیز دیگری بخوانیش: بازرگان یک جنتلمن ایرانی.

تاکید: شماره این هفته شهروند امروز به مناسبت صدمین زاد روز نخستین نخست وزیر است از دست ندهید.