خودکشی؛ انتخابی انسانی

۱- زمان زیادی از درگذشت شاعر برجسته هرمزگانی مرحوم "صالح سنگبر"  نمی گذرد کسی که خود برایم نقل کرد چگونه در اوایل انقلاب ۵۷ از سیستم اداری و آموزشی بیرون رانده شد و نیز هنگامی که برای دفاع از خاک میهنش به جبهه جنگ(نه جبهه های دفاع مقدس؛ جنگ فقط همین!) رفت از آنجا هم رانده شد. با هزار تهمت و بی مهری و آنگاه گفت: زندگی را ذهرمان می کنید. مردن هم حراممان می کنید؟! بدین گونه او که شخصی فرهنگی و شناخته شده بود نه توانست آنچنان که در شان او بود زندگی کند و هنگامی که سرانجام عرصه برایش تنگ شد با زندگی وداع گفت. اما من دلم می گیرد از اینکه از برخی می شنوم: او چرا؟!

۲- نمی دانم چرا خودکشی در فرهنگ ما چنین زشت جلوه می کند در حالی که واکنشی کاملا انسانی است. متاسفانه نام آن فیلسوفی را که مرگ را برای آدم را از معدود انتخابات انسانی می داند فراموش کرده ام تا ضمیمه این نوشته کنم.

۳- مهر سال گذشته نشریه ای زیرزمینی در دانشگاه منتشر می کردیم. سردبیر آن نشریه هم طبق معمول من بودم و تصمیم گرفتیم حالا که به اندازه کافی کارمان خطرناک است دیگر به سراغ مسایل سیاسی نرویم. این شد که زدیم به کار اندیشه و ادبیات و دومین شماره نشریه ویژه نامه "صادق هدایت" درآمد. در آن هم به کلی راجع به خودکشی و نهیلیسم نوشتیم. به موقع از آن می گویم اما برای الان همین بس که: همیشه هستند کسانی که متعلق به زمان خودشان نیستند و زیستن در چنین روزگاری برایشان دشوار می نماید این می شود که قصد رفتن از دنیایی می کنند که واقعا به آن تعلق ندارند. دوستان را به زندگی نامه مرحوم هدایت ارجاع می دهم. باور می کنید کسی که بعدها در ردیف ۱۲ نویسنده برتر قرن قرار گرفت حتی گاهی در هزینه های روزانه خودش هم می ماند‌! کسی که از خانواده خودش هم رانده شده بود چه رسد به جامعه (فوق سنتی) ما!

۴- این یادداشت بدون هرگونه ملاحضه ادبی و اندیشه ای نوشته شده از دوستان به خاطر شتاب در نوشتن پوزش می طلبم. مطلب قبلی را بخوانید تا برایتان حقیقت آشکار گرددزخش!!